힘든 사랑☃💞
힘든 사랑☃💞
P~۱۹
با دیدن جیمین به سمتش رفت و همو محکم بغل کردن
یونجی:دلم برات تنگ شده بود
جیمین:منم خیلی*و بعد همو بوسیدن و جدا شدن*
الکس:اه اه چندشا جمع کنین بابا(اشکال نداره الکس جان منو تو در جمع رل ها سینگل به گوریم درک میکنم بیا اشکال نداره( ͡ಥ ͜ʖ ͡ಥ)( ಠ ͜ʖಠ))
جیمین:🔥・̆⍛・̆🔥
یونجی:میزارم بزنیش
الکس:یااا بهم فرصت دادی لطفا بابا ببخشید دیگه
جیمین:باشه حالا (بابا جیمین برو بزنش راحت کن خودتو)
یونجی:ببینم امتحانا ذو چیکار کردی!؟
جیمین:باید اونجا بودی حسم رو میفهمیدی
یونجی:امم فهمیدم(⁎⁍̴̛ᴗ⁍̴̛⁎)
الکس:اهم اهم
جیمین و یونجی:🗡ˆ😊ˆ🗡8) 🗡ˆ😊ˆ🗡
الکس:باشه گوه خوردم
جیمین و یونجی:😄
یونجی:راستی مامان و بابا
الکس:بهشون همه چیز رو گفتم البته بعضی چیزا رو نه و اره
جیمین:مدرسه تموم شد
یونجی:خوبه ولی من نتونستم امتحان بدمممممم
الکس:معلم یی که گرفتم پس چیکار میکرد
یونجی:هیچی نفهمیدم از حرفاش بد توضیح میداد من نمیفهمیدم (برنده جایزه حرفه حق کانگ یونجی یونسی:مرسی😊)
الکس:ای خنگ اینهمه بهش پول دادم
جیمین:(ง ͠° ͟ل͜ ͡°)ง
الکس:فراموشش کنین دیگه اصلا بیا بریم( واد فاز واد فاخ واد فا** ترسوعع مثلا مثله مافیایی هاಠ ͜ʖಠ )😅
الکس:من دیگه میرم خدافظ*الفراررررر و رفت دیگه با ماشینش*
یونجی:😂*جیمین دستاشو دوره کمره یونجی حلقه کرد و نزدیکش کرد به خودش*
جیمین:خب خانم پارک وقته تنبیهتونه
یونجی:چی!؟
جیمین:همین که شنیدی بیا بریم این کلبه ویلایی اجارش کردم بیا بریم*یونجی رو بلند کرد و براید استایل بغلش کرد و رفتن طرفه کلبه ویلایی دور نبود ها و رفتن تو و مستقیم رفت و یونجی رو گذاشت رو تخت*(بلاخره باید یه جوری اینکارو میکردن وقرنه ادمینتون میمرد ( ͡~ ͜ʖ ͡°))
یونجی:انساف نیس منم نگران و دلتنگت بودم
جیمین:من بیشتر بهر حال*و اهم اهم بریم به پیشه یانگ هی و کوک و اعضا اینا خبر دارن ها*
عمارت خصوصی:
کوک:یعنی دارن چیکارمیکنن
یانگ هی:نمیدونم
شوگا:دارن اهم اهم میکنن
ته:نمیشه تو یکی لال باشی یه دو دیقه
جین:وای چقدر من هندسامم چش نخورم *روبه اینه*
دیشب گذاشتمشون بعد رفتم خوابیدم الان اومدم دوباره چک کنم دیدم نیستن الان دوباره اپشون میکنم
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
#Iranians_love_Jk
P~۱۹
با دیدن جیمین به سمتش رفت و همو محکم بغل کردن
یونجی:دلم برات تنگ شده بود
جیمین:منم خیلی*و بعد همو بوسیدن و جدا شدن*
الکس:اه اه چندشا جمع کنین بابا(اشکال نداره الکس جان منو تو در جمع رل ها سینگل به گوریم درک میکنم بیا اشکال نداره( ͡ಥ ͜ʖ ͡ಥ)( ಠ ͜ʖಠ))
جیمین:🔥・̆⍛・̆🔥
یونجی:میزارم بزنیش
الکس:یااا بهم فرصت دادی لطفا بابا ببخشید دیگه
جیمین:باشه حالا (بابا جیمین برو بزنش راحت کن خودتو)
یونجی:ببینم امتحانا ذو چیکار کردی!؟
جیمین:باید اونجا بودی حسم رو میفهمیدی
یونجی:امم فهمیدم(⁎⁍̴̛ᴗ⁍̴̛⁎)
الکس:اهم اهم
جیمین و یونجی:🗡ˆ😊ˆ🗡8) 🗡ˆ😊ˆ🗡
الکس:باشه گوه خوردم
جیمین و یونجی:😄
یونجی:راستی مامان و بابا
الکس:بهشون همه چیز رو گفتم البته بعضی چیزا رو نه و اره
جیمین:مدرسه تموم شد
یونجی:خوبه ولی من نتونستم امتحان بدمممممم
الکس:معلم یی که گرفتم پس چیکار میکرد
یونجی:هیچی نفهمیدم از حرفاش بد توضیح میداد من نمیفهمیدم (برنده جایزه حرفه حق کانگ یونجی یونسی:مرسی😊)
الکس:ای خنگ اینهمه بهش پول دادم
جیمین:(ง ͠° ͟ل͜ ͡°)ง
الکس:فراموشش کنین دیگه اصلا بیا بریم( واد فاز واد فاخ واد فا** ترسوعع مثلا مثله مافیایی هاಠ ͜ʖಠ )😅
الکس:من دیگه میرم خدافظ*الفراررررر و رفت دیگه با ماشینش*
یونجی:😂*جیمین دستاشو دوره کمره یونجی حلقه کرد و نزدیکش کرد به خودش*
جیمین:خب خانم پارک وقته تنبیهتونه
یونجی:چی!؟
جیمین:همین که شنیدی بیا بریم این کلبه ویلایی اجارش کردم بیا بریم*یونجی رو بلند کرد و براید استایل بغلش کرد و رفتن طرفه کلبه ویلایی دور نبود ها و رفتن تو و مستقیم رفت و یونجی رو گذاشت رو تخت*(بلاخره باید یه جوری اینکارو میکردن وقرنه ادمینتون میمرد ( ͡~ ͜ʖ ͡°))
یونجی:انساف نیس منم نگران و دلتنگت بودم
جیمین:من بیشتر بهر حال*و اهم اهم بریم به پیشه یانگ هی و کوک و اعضا اینا خبر دارن ها*
عمارت خصوصی:
کوک:یعنی دارن چیکارمیکنن
یانگ هی:نمیدونم
شوگا:دارن اهم اهم میکنن
ته:نمیشه تو یکی لال باشی یه دو دیقه
جین:وای چقدر من هندسامم چش نخورم *روبه اینه*
دیشب گذاشتمشون بعد رفتم خوابیدم الان اومدم دوباره چک کنم دیدم نیستن الان دوباره اپشون میکنم
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متحدیم
#Iranians_love_Jk
۴.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.