مافیای سرد
پارت ۴
کوک ویو
نگهبانا رو فرستادم که دنبالش بگردن آه جئون ات ( نکته : کوک از آوا اسم ات رو میدونسته چون از باباش پرسیده )
ا
ت ویو
آه بالاخره فرار کردم خب حالا باید کجا برم آه من که جایی رو ندارم برم چیکار کنم ... تو همین فکر ها بودم که خوردم به یه جسم سفتی وقتی سرم رو گرفتم بالا ... نه نه اون .... اون تهیونگ بود همون آشغال عوضی ( ادمین : با پسر من درست حرف بزن )
€ اوووه ببین کی اینجاست ... میدونی چند وقته دنبالتم ( پوزخند )
× برو اون ور تو دیگه دوست پسرم نیستی( عصبی )
€ چ... چرا ( تعجب ) ( بچها ته نمی دونه که ات اون دو با یه دختر دیگه دیده)
× چون تو به من خیانت کردی ( داد )
€ چی داری میگی ات من چرا باید به تو خیانت کنم
× من با چشای خودم دیدم
€ مدرکت کو ؟!
گوشیم رو از کیفم در آوردم و اون عکس رو بهش نشون دادم
€ ( شک شدید )
× حالا هم برو گمشو
راستی من هنوزم عاشق تهیونگم ولی ... ولی اون به من خیانت کرده باید از جدا شم .... ادامه دارد
کوک ویو
نگهبانا رو فرستادم که دنبالش بگردن آه جئون ات ( نکته : کوک از آوا اسم ات رو میدونسته چون از باباش پرسیده )
ا
ت ویو
آه بالاخره فرار کردم خب حالا باید کجا برم آه من که جایی رو ندارم برم چیکار کنم ... تو همین فکر ها بودم که خوردم به یه جسم سفتی وقتی سرم رو گرفتم بالا ... نه نه اون .... اون تهیونگ بود همون آشغال عوضی ( ادمین : با پسر من درست حرف بزن )
€ اوووه ببین کی اینجاست ... میدونی چند وقته دنبالتم ( پوزخند )
× برو اون ور تو دیگه دوست پسرم نیستی( عصبی )
€ چ... چرا ( تعجب ) ( بچها ته نمی دونه که ات اون دو با یه دختر دیگه دیده)
× چون تو به من خیانت کردی ( داد )
€ چی داری میگی ات من چرا باید به تو خیانت کنم
× من با چشای خودم دیدم
€ مدرکت کو ؟!
گوشیم رو از کیفم در آوردم و اون عکس رو بهش نشون دادم
€ ( شک شدید )
× حالا هم برو گمشو
راستی من هنوزم عاشق تهیونگم ولی ... ولی اون به من خیانت کرده باید از جدا شم .... ادامه دارد
۶.۶k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.