عشق مافیایی

عشق مافیایی

پارت 3

از زبون ات

اوف دارم برای هرزه غذا درست میکنم واقعا خسته کنندس ( بلند گفت)

(علامت یکی از خدمتکارا *)

* اولش همینه منم اینجوری بودم ولی چند روز بعد عادت می کنی راستی ارباب گفت که براش غذا رو ببری

_ مرسی باشه

رفتم و در اتاق ارباب رو زدم

_ اجازه هست ارباب

+ آره بیا تو

_ بفرما ارباب

+ بزارش رو میز

_ گذاشتم ارباب کاری ندارین دیگه

+ نه برو

از زبون تهیونگ

چقد این کیوته اوففف تهیونگ به این دختره هرزه توجه نکن اون فقط یه بردس

...........