پارت هشتمم🌝
ا.ت تو ماشین موند و من رفتم داخل
......
ویو جیمین: تفنگ رو گرفتم
جیمین: متاسفانه عمرت کم بود دختر جون
با یه گلوگه تمومش کردم
اومدم بیرون توی ماشین و نگاه کردم
پ...پس ا.ت کجاستتت
......
ویو ا.ت:
توی ماشین بودم که یکی در و باز کرد فکر کردم جیمینه
برگشتم که یه مرد با کلاه و ماسک سیاه دیدم
ا.ت: ت...تو ک....ی هس.....تی...!!!
که یکدفعه یه دستمال جلوم گرفت و سیاهی.......
موبایلم و روشن کردم خوبه که بهش ردیاب وصل کردم ماشین رو روندم
رفتم داخل هرچی جلو چشمم بود و میزدم در اتاقو باز کردم
یه پسر ل.خ.ت روی ا.ت نشسته بود و لباساشو پا.ر.ه میکرد
خون جلوی چشمامو گرفته بود
انداختمش اونور و دستشو با کفشم له کردم
جیمین: چطور جرعت کردی بهش دست بزنیییی
یه گلوگه حرومش کردم
ا.ت پاهاشو بغل کرده بود و داشت گریه میکرد
پیشش نشستم
جیمین: ا.ت خوبی؟ گریه نکن من پیشتم
هق هقش بیشتر شد
نمیتونستم اینجوری ببینمش من همش باعث این بلا ها شدم
چونشو گرفتم و ل.ب.م و رو ل.بش گزاشتم
...........
خوب این همه زحمت میکشم مینویسیم یه لایک نمیکنید؟!!🗿
......
ویو جیمین: تفنگ رو گرفتم
جیمین: متاسفانه عمرت کم بود دختر جون
با یه گلوگه تمومش کردم
اومدم بیرون توی ماشین و نگاه کردم
پ...پس ا.ت کجاستتت
......
ویو ا.ت:
توی ماشین بودم که یکی در و باز کرد فکر کردم جیمینه
برگشتم که یه مرد با کلاه و ماسک سیاه دیدم
ا.ت: ت...تو ک....ی هس.....تی...!!!
که یکدفعه یه دستمال جلوم گرفت و سیاهی.......
موبایلم و روشن کردم خوبه که بهش ردیاب وصل کردم ماشین رو روندم
رفتم داخل هرچی جلو چشمم بود و میزدم در اتاقو باز کردم
یه پسر ل.خ.ت روی ا.ت نشسته بود و لباساشو پا.ر.ه میکرد
خون جلوی چشمامو گرفته بود
انداختمش اونور و دستشو با کفشم له کردم
جیمین: چطور جرعت کردی بهش دست بزنیییی
یه گلوگه حرومش کردم
ا.ت پاهاشو بغل کرده بود و داشت گریه میکرد
پیشش نشستم
جیمین: ا.ت خوبی؟ گریه نکن من پیشتم
هق هقش بیشتر شد
نمیتونستم اینجوری ببینمش من همش باعث این بلا ها شدم
چونشو گرفتم و ل.ب.م و رو ل.بش گزاشتم
...........
خوب این همه زحمت میکشم مینویسیم یه لایک نمیکنید؟!!🗿
۹.۰k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.