رمان love is still beautiful پارت چهل و دو
رمان love is still beautiful پارت چهل و دو
(تیفانی)اهنگو پلی کردم شروع کردم به رقصیدن یهو در با شدت باز شد سولی اومد داخل منم از شدت ترس رفتم عقب سولی:تیفییی تیفانی: بله هان چیه چته چی میخوای؟ سولی:این اهنگه رو باید روش برقصی تیفانی:میمردی عین ادم بیای تو خو زهر ترک شدم عوضی سولی:میدونم کلا عادت دارم همه رو بترسونم تیفانی:لطفا دیگه این کارو نکن سولی:سعی خودمو میکنم تیفانی:سعیمو میکنمو مرض یه بار دیگه اینجوری کردی میگم لی سومان بیاد تو خوابت عنتر حالا هم اهنگو پلی کن تا نخوردمت..سولی گرخیده نگام کرد اهنگو پلی کرد و سریع در رفت خب یه خصلتی دارم اینکه وقتی عصبانی میشم خیلی ترسناک میشم خب بزار رقصمونو طراحی کنیم(جیهیون)با اخم و حرص تلویزیون رو خاموش کردم این دختره بلاخره کار خودشو کرد میدونستم باید از اول نابودش میکردم میدونم شوگا رو مجبور کرده که اینا رو بگه(هلن)منو امیلی داشتیم راجب اینکه چقدر گشادیم حرف میزدیم که وی فلشو گرفت و رمز خواست منم رمزو نوشتم براش بلاخره رفت امیلی:هلن این تلویزیون فاکی رو روشن کن ببینم چی داره میده هلن:اوک دعا کن فیلم ترسناک باشه امیلی:عا من اوندفعه داشتم احضار میدیدم ویکی زد خاموشش کرد بیشعور خر هلن:عادتشه کلا زد حال میزنه از فیلم ترسناک هم بدش میاد امیلی:دختره دیگه مگه همه مث منو تو دیوونه ان هلن:اره راست میگی همه مثل ما نیستن امیلی:هلن این لیانا و شوگا نیستن؟ هلن:.... امیلی:مردی؟ هلن:اینا کی رل زدن؟ امیلی:نمیدونم؟ هلن:مبارکشون امیلی:مبارک اینا من بدبخت فردا باید جواب پس بدم هلن:تو کلا بدبختی عزیزم امیلی:میدونم عنتر نمیخوات یادآوری کنی
میدونم دیر گذاشتم هر گونهه فحش و ناسزا مساوی است با جوابش
عکسه هم همینجوری گذاشتم
گشادیم اومد عوضش کنم
(تیفانی)اهنگو پلی کردم شروع کردم به رقصیدن یهو در با شدت باز شد سولی اومد داخل منم از شدت ترس رفتم عقب سولی:تیفییی تیفانی: بله هان چیه چته چی میخوای؟ سولی:این اهنگه رو باید روش برقصی تیفانی:میمردی عین ادم بیای تو خو زهر ترک شدم عوضی سولی:میدونم کلا عادت دارم همه رو بترسونم تیفانی:لطفا دیگه این کارو نکن سولی:سعی خودمو میکنم تیفانی:سعیمو میکنمو مرض یه بار دیگه اینجوری کردی میگم لی سومان بیاد تو خوابت عنتر حالا هم اهنگو پلی کن تا نخوردمت..سولی گرخیده نگام کرد اهنگو پلی کرد و سریع در رفت خب یه خصلتی دارم اینکه وقتی عصبانی میشم خیلی ترسناک میشم خب بزار رقصمونو طراحی کنیم(جیهیون)با اخم و حرص تلویزیون رو خاموش کردم این دختره بلاخره کار خودشو کرد میدونستم باید از اول نابودش میکردم میدونم شوگا رو مجبور کرده که اینا رو بگه(هلن)منو امیلی داشتیم راجب اینکه چقدر گشادیم حرف میزدیم که وی فلشو گرفت و رمز خواست منم رمزو نوشتم براش بلاخره رفت امیلی:هلن این تلویزیون فاکی رو روشن کن ببینم چی داره میده هلن:اوک دعا کن فیلم ترسناک باشه امیلی:عا من اوندفعه داشتم احضار میدیدم ویکی زد خاموشش کرد بیشعور خر هلن:عادتشه کلا زد حال میزنه از فیلم ترسناک هم بدش میاد امیلی:دختره دیگه مگه همه مث منو تو دیوونه ان هلن:اره راست میگی همه مثل ما نیستن امیلی:هلن این لیانا و شوگا نیستن؟ هلن:.... امیلی:مردی؟ هلن:اینا کی رل زدن؟ امیلی:نمیدونم؟ هلن:مبارکشون امیلی:مبارک اینا من بدبخت فردا باید جواب پس بدم هلن:تو کلا بدبختی عزیزم امیلی:میدونم عنتر نمیخوات یادآوری کنی
میدونم دیر گذاشتم هر گونهه فحش و ناسزا مساوی است با جوابش
عکسه هم همینجوری گذاشتم
گشادیم اومد عوضش کنم
۱۷.۵k
۰۷ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.