رسید خونه ران
رسید خونه ران
ران دست ات رو گرفت و برد داخل خونه یه اتاق با یه تخت دودنفره یه کمد پر از لباس خواب لباس مجلی راحتی زنونه و مردونه بود
ویو ات
داشتم اتاق رو نگاه میکردم که ران اومد از پشت بقلم کرد گفت برو حمام
@باحالت سرخ@
ات چی
ران نگران نباش کاریت ندارم البته فقط امشب
ات حلو رو برداشت رفت حموم داشت فکر میکرد که چرا ران اونو میخاد
که هس کرد یکی داره نگاهش میکنه اون ران بود اومد داخل حمام پیشت
ات سر خرد رو زمین دستشو کذاشت جلو بدنش گفت اینجا چی کار میکنی مرتیکه منحرف
ران: چه سینه های بزرگی داری چه بدن س. ک. س. ی داری
ات: لبو
ران من میخام حمامت کنم
ات: چ...
بخاتر اون خشمله توی عکس دو زود گذاشتم
ران دست ات رو گرفت و برد داخل خونه یه اتاق با یه تخت دودنفره یه کمد پر از لباس خواب لباس مجلی راحتی زنونه و مردونه بود
ویو ات
داشتم اتاق رو نگاه میکردم که ران اومد از پشت بقلم کرد گفت برو حمام
@باحالت سرخ@
ات چی
ران نگران نباش کاریت ندارم البته فقط امشب
ات حلو رو برداشت رفت حموم داشت فکر میکرد که چرا ران اونو میخاد
که هس کرد یکی داره نگاهش میکنه اون ران بود اومد داخل حمام پیشت
ات سر خرد رو زمین دستشو کذاشت جلو بدنش گفت اینجا چی کار میکنی مرتیکه منحرف
ران: چه سینه های بزرگی داری چه بدن س. ک. س. ی داری
ات: لبو
ران من میخام حمامت کنم
ات: چ...
بخاتر اون خشمله توی عکس دو زود گذاشتم
۳.۶k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.