(پارت11)
(پارت11)
کوک*ویو.
اصلا تا وقتی.
که بهوش نیاد ا.ت.
نمیرم بیمارستان.
چون باید توحین کنن.
هی بهم مخصوصا.
جین،نامجون،جیمین.
یونا*ویو.
جانکوک رفت از بیمارستان انقدرپ
حرف های توحین امیز.
بهش زدن.
خوبش کردن.
من که از ته دل خوشحال شدم.
حال کردم با این حرکت.
یهو دستگاه ضربان قلب.
ا.ت به صدا در اومد.
یونا:دک دکتت رررر
جیمین:بجنبید بیاین
جین:دختره داره میمیره.
نامجون:انرژی منفی نده برر میگرده الان.
یونا:ا.ت بر گرد(در حال گریه).
دکتر ها دستگاه.
شوک رو اماده کردن.
گذاشتن رو قفسه سینه ا.ت.
بهش شوک دادن.
نشد.
واسه بار سوم نشد.
چهارم نشد.
دکتر ها هیچ امیدی نداشتن.
ولش کردن.
که بر گرشت ا.ت.
یونا:خداروشکرر(با داد)
دکتر ها اومدن بیرون.
دکتر:بیدار میشه یه نیم ساعت دیگه
یونا:واقعا دکتر.
دکتر:بله
یونا:هیچیش نشده که.
دکتر:خیر نگران نباشید.
پایان این پارت
کوک*ویو.
اصلا تا وقتی.
که بهوش نیاد ا.ت.
نمیرم بیمارستان.
چون باید توحین کنن.
هی بهم مخصوصا.
جین،نامجون،جیمین.
یونا*ویو.
جانکوک رفت از بیمارستان انقدرپ
حرف های توحین امیز.
بهش زدن.
خوبش کردن.
من که از ته دل خوشحال شدم.
حال کردم با این حرکت.
یهو دستگاه ضربان قلب.
ا.ت به صدا در اومد.
یونا:دک دکتت رررر
جیمین:بجنبید بیاین
جین:دختره داره میمیره.
نامجون:انرژی منفی نده برر میگرده الان.
یونا:ا.ت بر گرد(در حال گریه).
دکتر ها دستگاه.
شوک رو اماده کردن.
گذاشتن رو قفسه سینه ا.ت.
بهش شوک دادن.
نشد.
واسه بار سوم نشد.
چهارم نشد.
دکتر ها هیچ امیدی نداشتن.
ولش کردن.
که بر گرشت ا.ت.
یونا:خداروشکرر(با داد)
دکتر ها اومدن بیرون.
دکتر:بیدار میشه یه نیم ساعت دیگه
یونا:واقعا دکتر.
دکتر:بله
یونا:هیچیش نشده که.
دکتر:خیر نگران نباشید.
پایان این پارت
۱۱.۰k
۲۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.