پارت هشتم
دوست پسر مافیا🌓
کوک :
بعد از پانسمان کردن پاش روش خیمه زدم و گفتم :
فکر نکن چون پات زخمه ولت میکنم خواستم شروع کنم که گفت : پریودم
ویو ات :
گفتم پریودم ولی ازش معلوم بود باور نکرد که دیدم یه ناحیه از شکمم رو فشار داد زیاد درد نداشت که گفت : که پریودی و شکمتو فشار میدم و دردت نمیگیره (با خنده)
گفتم : خو روز چهارمم
گفت : ولی این رو بدون شده تو خونت حموم میکنم ولی آخر تو رو میکنم
بعد شروع به بوسیدنم کرد و اصمات
ویو ات :
صبح از خواب بلند شدم دل درد شدیدی داشتم هی فحش میدادم که دیدم از خواب بیدار شد و بلند شد و گفت : درد نداری نفسم
گفتم : نه درد ! من اصلا درد نمیشناسم
گفت : اها ! دستت هم حتما برا بازی رو شکمته 😑
بلند شو ببرمت حموم
گفتم : نوموخوام
گفت : پس بزار کار دیشب رو دوباره تکرار کنیم تا دردت بهتر شه
گفتم : من دارم از درد میمیرم بعد تو بیشعور به من میگی بیا دوباره بکنمت ( کلمه آخر رو با داد گفت)
گفت : بلند شو بریم حموم اصلا من چرا دارم از تو اجازه میگیرم
خواستیم بریم حموم که یهو
شرایط پارت بعد :
لایک : ۵
کامنت : ۱۰
هر کسی اصمات رو میخواد پیام بده
کوک :
بعد از پانسمان کردن پاش روش خیمه زدم و گفتم :
فکر نکن چون پات زخمه ولت میکنم خواستم شروع کنم که گفت : پریودم
ویو ات :
گفتم پریودم ولی ازش معلوم بود باور نکرد که دیدم یه ناحیه از شکمم رو فشار داد زیاد درد نداشت که گفت : که پریودی و شکمتو فشار میدم و دردت نمیگیره (با خنده)
گفتم : خو روز چهارمم
گفت : ولی این رو بدون شده تو خونت حموم میکنم ولی آخر تو رو میکنم
بعد شروع به بوسیدنم کرد و اصمات
ویو ات :
صبح از خواب بلند شدم دل درد شدیدی داشتم هی فحش میدادم که دیدم از خواب بیدار شد و بلند شد و گفت : درد نداری نفسم
گفتم : نه درد ! من اصلا درد نمیشناسم
گفت : اها ! دستت هم حتما برا بازی رو شکمته 😑
بلند شو ببرمت حموم
گفتم : نوموخوام
گفت : پس بزار کار دیشب رو دوباره تکرار کنیم تا دردت بهتر شه
گفتم : من دارم از درد میمیرم بعد تو بیشعور به من میگی بیا دوباره بکنمت ( کلمه آخر رو با داد گفت)
گفت : بلند شو بریم حموم اصلا من چرا دارم از تو اجازه میگیرم
خواستیم بریم حموم که یهو
شرایط پارت بعد :
لایک : ۵
کامنت : ۱۰
هر کسی اصمات رو میخواد پیام بده
۵.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.