یه دیوونه دنبالم کرده!!!(𝚙𝚊𝚛𝚝𝟷𝟷)
چند دقیقه ی پیش می خواستم گریه کنم ولی الان حالم خوب شده، اون دختر انرژی مثبتی داشت، موندم جی هوپ برای چی ولش کرده؟!
رزی یه چپ چپ بهم نگاه میکرد ولی متوجه نشده بودم، وقتی برگشتم دیدم داره به زور لبخند می زنه و صورتش قرمز شده، از وقتی که این خانواده اومده حالمون بد شده، به سمت جین برگشتیم، انگار همه حس منو داشتن، جی هوپ که اصلا تو باغ نبود و مثل ندیده ها داشت به اون دختر نگاه میکرد ولی اون اهمیتی نمیداد، البته منم بودم اهمیت نمی دادم، فکر کن با یه هرزه عوضت کنن!!!
داشتیم دست جمعی به جینی که روی کاناپه دراز کشیده بود و داشت گوشی بازی میکرد نگاه میکردیم.
+چیه آدم به این خوشگلی ندیدید؟(موهاش رو تکون آرومی میده و لبخند خبیثانه ای میزنع)
+آخه کی از تو خوشش میاد؟(جیمین با حالت مسخره و خنده ی شیطانی گفت)
جین با لگد زد توی دهن جیمین، رزی بلند شد و محکم زد تو سر جین..
_شوعر منو میزنیییییییی!
+برو بابا، این شوعره تو انتخاب کردی؟!(با خنده شیشه پاکنی به جیمین اشاره میکنه)
جیمین با موهای خاکستری رنگ و تیشرت مشکی و شلوارک طوسی داشت صورتش رو ماساژ میداد، با گریه برگشت سمت رزی:
+اون منو زد (با حالت کیوت به جین اشاره میکنه)
+ور ور گگککککک(جین)
_الان میزنمش!
+منم زن می خواممممممممممم(جین)
+برو برو برووووو، مگه دوست دختر رو دوست نداشتی!(جونگکوک)
جین یه دفعه خندش ماسیده شد و همه حتی جیمین و رزی ساکت شدن.
+اون زندس!
+جان مننننننن؟!(جونگکوک)
+آره، بهتون دروغ گفتم که بخاطر سرطان مرده، اون اون...
یه دفعه بغض جین رو گرفت، اشک داشت چشماش حقه زد و لباش لرزش خفیفی گرفت:
+بهم خیانت کرد(سرش رو برد پایین)
جونگکوک بلند شد و رفت سمت جین و بغلش کرد، جین دیگه نمی تونست تحمل کنه و هق هق هاشو آزاد کرد.
.
_آممممم فکر کنم مزاحم شدم(سولی)
+نه نه نه نه نه نه!(جی هوپ)
_من از شما نظر نخواستم(سولی)
سولی یه جوری به جی هوپ گفت که گریه جین متوقف شد، سولی اومد سمتم و دستم رو گرفت و برد سمت طبقه ی بالا، من اصلا ربطی به این موضوع نداشتم، وقتی وارد راهرو طبقه بالا شدیم سولی با صحنه پیش روش متوقف شد..
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
رزی یه چپ چپ بهم نگاه میکرد ولی متوجه نشده بودم، وقتی برگشتم دیدم داره به زور لبخند می زنه و صورتش قرمز شده، از وقتی که این خانواده اومده حالمون بد شده، به سمت جین برگشتیم، انگار همه حس منو داشتن، جی هوپ که اصلا تو باغ نبود و مثل ندیده ها داشت به اون دختر نگاه میکرد ولی اون اهمیتی نمیداد، البته منم بودم اهمیت نمی دادم، فکر کن با یه هرزه عوضت کنن!!!
داشتیم دست جمعی به جینی که روی کاناپه دراز کشیده بود و داشت گوشی بازی میکرد نگاه میکردیم.
+چیه آدم به این خوشگلی ندیدید؟(موهاش رو تکون آرومی میده و لبخند خبیثانه ای میزنع)
+آخه کی از تو خوشش میاد؟(جیمین با حالت مسخره و خنده ی شیطانی گفت)
جین با لگد زد توی دهن جیمین، رزی بلند شد و محکم زد تو سر جین..
_شوعر منو میزنیییییییی!
+برو بابا، این شوعره تو انتخاب کردی؟!(با خنده شیشه پاکنی به جیمین اشاره میکنه)
جیمین با موهای خاکستری رنگ و تیشرت مشکی و شلوارک طوسی داشت صورتش رو ماساژ میداد، با گریه برگشت سمت رزی:
+اون منو زد (با حالت کیوت به جین اشاره میکنه)
+ور ور گگککککک(جین)
_الان میزنمش!
+منم زن می خواممممممممممم(جین)
+برو برو برووووو، مگه دوست دختر رو دوست نداشتی!(جونگکوک)
جین یه دفعه خندش ماسیده شد و همه حتی جیمین و رزی ساکت شدن.
+اون زندس!
+جان مننننننن؟!(جونگکوک)
+آره، بهتون دروغ گفتم که بخاطر سرطان مرده، اون اون...
یه دفعه بغض جین رو گرفت، اشک داشت چشماش حقه زد و لباش لرزش خفیفی گرفت:
+بهم خیانت کرد(سرش رو برد پایین)
جونگکوک بلند شد و رفت سمت جین و بغلش کرد، جین دیگه نمی تونست تحمل کنه و هق هق هاشو آزاد کرد.
.
_آممممم فکر کنم مزاحم شدم(سولی)
+نه نه نه نه نه نه!(جی هوپ)
_من از شما نظر نخواستم(سولی)
سولی یه جوری به جی هوپ گفت که گریه جین متوقف شد، سولی اومد سمتم و دستم رو گرفت و برد سمت طبقه ی بالا، من اصلا ربطی به این موضوع نداشتم، وقتی وارد راهرو طبقه بالا شدیم سولی با صحنه پیش روش متوقف شد..
#بی_تی_اس.
#کیپاپ.
#نامجون.
#بلکپینک.
#وی.
#جیمین.
#جونگکوک.
#جین.
#آهنگ.
#موسیقی.
#جنی.
#لیسا.
#جیسو.
#رزی.
۶.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.