پارت یازدهم
علامت ها:(ا/ت + )(هیون _)(سومین &)(یجی #)
(هانا ؛٫)(مایا ^)(لیسا $)( جیسو £)(فیلیکس π)
(چان ¢)(چانگبین ∆)(لینو ¶)(هان ✓)(سونگمین=)
(نینا°)(داداش ا/ت یا همون چا اون وو~)(سونگ کانگ ×)
از دید ا/ت
که یهو دیدم اون وو(بهتون گفتم اون وو هیون چا اون وو هست)از پایین داد زد
~بچها بیایین غذااا
+باشهههه
+هیون بدو بریم غذاااا
_اومدم اومدم
+خب بریم
وقتی رفتن پایین از دید دوباره ا/ت
پریدم از پشت اون وو رو بغل کردم
+اوپایه خوشگلم چی درست کرده
~یااا بیا پایین از سنت خجالت بکش (با خنده)
+نمیخامممم جام راحته
~جلو دوست پسرت نوچ نوچ نوچ(با خنده)
+یاااا چند بار بگم
_بیا رو کول من
+چی
_بیا رو کولم (با قرمزی از عصبانیت)
~ببین دوست پسرت حسودی کرد
+یااا اوپا (میزنه تو سر اون وو)
~ایییی چته
+یااا اوپا جیغغغغغغغ
از دید ا/ت
داشتم با اون وو بحث میکردم مهی هم یکی من از پشت گرفت بلندم کرد و بغلم کرد (عکس مدل بغله رو میذارم)
+جیغغغغغغغ ولم کننننن
_نمیخام
+اوپااااا میخوام برم پیش اوپاممممم جیغغغغغغغ ولم کننننن
_نمیکنم باید بمونی پیش خودم
دوباره از دید ا/ت
داشتم جیغ و داد میکردم که یهو زنگ در و زدن
+حداقل بذارم پایین برمم درو باز کنم
_باشه(میذارش پایین ا/ت میره که در و باز کنه)
+اوپا سونیییییییی(درسته همون سونگ کانگ خودمونو اوردمممم و راستی با جیغ گفت و پرید بغلش)
×خرگوش کوچولووووووووو
+اوپا جونممممم(پشت سر هم بویش میکنه از لپ)
از دید هیون
داشتم با داداش ا/ت حرف میزدم که یهو دیدم ا/ت داد زد اوپا سونی چی اون دیگه کیه
~سونگ کانگ اومده (با خوشحالی)
_(تو دلش(چی این کیه)
از دید هیون
که یهو دیدم داداش ا/ت دویید رفت منم رفتم دنبالش که یهو دیدم یه مرد خوش چهره(چی فکر کردی بچم خیلی خوشگله 😏) دم در بود ا/تم تو بغلش بود و داشت پشت سر هم لپ شو بوس میکرد حقیقتا بعد از دیدن این صحنه خیلی عصبی شدم ا/ت هیچ وقت حتی بغلمم نکرده که برسه به اینجوری بوس کردن)
~ا/ت بسه کوشتیش (با خنده)
+نه نمیخامممم
×ولش کن خرگوش کوچولومووووو
_تو دلش(چی این به ا/ت میگه خرگوش کوچولو)
_اممم هیونگ ایشون کی هستن(با لبخند ضایعه ای)
~کی سونگ کانگ سونک کانگ دوستمه از ا/ت و تو یه سال بزرگترها(با خنده)
_اها(با خنده ضایع)
ویو داخل خونه(همه رو مبل نشستم)
~ا/ت بیا پایین دیگه کمرش درد گرفت(با خنده)
+باشهههه(با ناراحتی)
×نه اشکال ندارد بمون من کمرم درد نگرفته
+ببین گگگ خودم اوپام میگه بمونم
×خب ا/ت نمیخوای ایشون رو معرفی کنی
+کی این هیونه دوستم
_دوست پسرش
+چند بار بگم تو دوست پسر من نیستی اوپا سونی از وقتی تو رفتی اوپا اون وو خیلی بد شده اصلا غیرت نداره هم هیون هم اوپا اون وو میگن هیون دوست پسرمه ولی نیست من نمیخوام هیون دوست پسرم باشه
×چینجا(واقعا به کره ای میشه چینجا) خب هیونگ بچم و ول کن وقتی دوست پسر نمیخواد
_تو دلش(چی این داره الان من و از ا/ت جدا میکنه)
~یااا خب اون باید مثل هم سن و سالاش دوست پسر داشته باشه
×چه ربطی داره اگه اینطوریه توهم باید مثل هم سن و سالات زن داشته باشی
+افریننننن اوپاااا یه جواب خوب بهش دادییییی
~خیلی آدم هایه
×خوبی هستیم
_تو دلش(چی این جمله من بود)
+افریننننن اوپا دیگه تو هستی جواب اوپا اون وو رو میدییییی
_تو دلش(چی ا/ت از این نوع حاضر جوابی متنفر بود)
خبببب یه توضیح در باره ی سونگ کانگ سونگ کانگ تو این فیک رفیق صمیمی اون وو یعنی داداش ا/ته و با ا/ت اینا زندگی میکنه سونگ کانگ بخاطر یه جریانی که میفهمید مجبور میشه بره خارج شهر و اینکه سونگ کانگ یه سال از ا/ت و هیون بزرگتره و ا/ت و خیلی وقته دوست داره و نشونش نمیده چون می ترسه ا/ت ازش متنفر شه همین چند ساعت دیگه پارت بعدی رو میذارم خداحافظظظظظ
(هانا ؛٫)(مایا ^)(لیسا $)( جیسو £)(فیلیکس π)
(چان ¢)(چانگبین ∆)(لینو ¶)(هان ✓)(سونگمین=)
(نینا°)(داداش ا/ت یا همون چا اون وو~)(سونگ کانگ ×)
از دید ا/ت
که یهو دیدم اون وو(بهتون گفتم اون وو هیون چا اون وو هست)از پایین داد زد
~بچها بیایین غذااا
+باشهههه
+هیون بدو بریم غذاااا
_اومدم اومدم
+خب بریم
وقتی رفتن پایین از دید دوباره ا/ت
پریدم از پشت اون وو رو بغل کردم
+اوپایه خوشگلم چی درست کرده
~یااا بیا پایین از سنت خجالت بکش (با خنده)
+نمیخامممم جام راحته
~جلو دوست پسرت نوچ نوچ نوچ(با خنده)
+یاااا چند بار بگم
_بیا رو کول من
+چی
_بیا رو کولم (با قرمزی از عصبانیت)
~ببین دوست پسرت حسودی کرد
+یااا اوپا (میزنه تو سر اون وو)
~ایییی چته
+یااا اوپا جیغغغغغغغ
از دید ا/ت
داشتم با اون وو بحث میکردم مهی هم یکی من از پشت گرفت بلندم کرد و بغلم کرد (عکس مدل بغله رو میذارم)
+جیغغغغغغغ ولم کننننن
_نمیخام
+اوپااااا میخوام برم پیش اوپاممممم جیغغغغغغغ ولم کننننن
_نمیکنم باید بمونی پیش خودم
دوباره از دید ا/ت
داشتم جیغ و داد میکردم که یهو زنگ در و زدن
+حداقل بذارم پایین برمم درو باز کنم
_باشه(میذارش پایین ا/ت میره که در و باز کنه)
+اوپا سونیییییییی(درسته همون سونگ کانگ خودمونو اوردمممم و راستی با جیغ گفت و پرید بغلش)
×خرگوش کوچولووووووووو
+اوپا جونممممم(پشت سر هم بویش میکنه از لپ)
از دید هیون
داشتم با داداش ا/ت حرف میزدم که یهو دیدم ا/ت داد زد اوپا سونی چی اون دیگه کیه
~سونگ کانگ اومده (با خوشحالی)
_(تو دلش(چی این کیه)
از دید هیون
که یهو دیدم داداش ا/ت دویید رفت منم رفتم دنبالش که یهو دیدم یه مرد خوش چهره(چی فکر کردی بچم خیلی خوشگله 😏) دم در بود ا/تم تو بغلش بود و داشت پشت سر هم لپ شو بوس میکرد حقیقتا بعد از دیدن این صحنه خیلی عصبی شدم ا/ت هیچ وقت حتی بغلمم نکرده که برسه به اینجوری بوس کردن)
~ا/ت بسه کوشتیش (با خنده)
+نه نمیخامممم
×ولش کن خرگوش کوچولومووووو
_تو دلش(چی این به ا/ت میگه خرگوش کوچولو)
_اممم هیونگ ایشون کی هستن(با لبخند ضایعه ای)
~کی سونگ کانگ سونک کانگ دوستمه از ا/ت و تو یه سال بزرگترها(با خنده)
_اها(با خنده ضایع)
ویو داخل خونه(همه رو مبل نشستم)
~ا/ت بیا پایین دیگه کمرش درد گرفت(با خنده)
+باشهههه(با ناراحتی)
×نه اشکال ندارد بمون من کمرم درد نگرفته
+ببین گگگ خودم اوپام میگه بمونم
×خب ا/ت نمیخوای ایشون رو معرفی کنی
+کی این هیونه دوستم
_دوست پسرش
+چند بار بگم تو دوست پسر من نیستی اوپا سونی از وقتی تو رفتی اوپا اون وو خیلی بد شده اصلا غیرت نداره هم هیون هم اوپا اون وو میگن هیون دوست پسرمه ولی نیست من نمیخوام هیون دوست پسرم باشه
×چینجا(واقعا به کره ای میشه چینجا) خب هیونگ بچم و ول کن وقتی دوست پسر نمیخواد
_تو دلش(چی این داره الان من و از ا/ت جدا میکنه)
~یااا خب اون باید مثل هم سن و سالاش دوست پسر داشته باشه
×چه ربطی داره اگه اینطوریه توهم باید مثل هم سن و سالات زن داشته باشی
+افریننننن اوپاااا یه جواب خوب بهش دادییییی
~خیلی آدم هایه
×خوبی هستیم
_تو دلش(چی این جمله من بود)
+افریننننن اوپا دیگه تو هستی جواب اوپا اون وو رو میدییییی
_تو دلش(چی ا/ت از این نوع حاضر جوابی متنفر بود)
خبببب یه توضیح در باره ی سونگ کانگ سونگ کانگ تو این فیک رفیق صمیمی اون وو یعنی داداش ا/ته و با ا/ت اینا زندگی میکنه سونگ کانگ بخاطر یه جریانی که میفهمید مجبور میشه بره خارج شهر و اینکه سونگ کانگ یه سال از ا/ت و هیون بزرگتره و ا/ت و خیلی وقته دوست داره و نشونش نمیده چون می ترسه ا/ت ازش متنفر شه همین چند ساعت دیگه پارت بعدی رو میذارم خداحافظظظظظ
۱۴.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.