حمایت یادتون نره ❤❤
موهای مشکیش روی تپه در وزش باد.
مثل موج ها بالا و پایین می رفت.
هر روز سایه اش را از پشت سرم می دیدم.
تمام آرزویم دیدن چهره اش بود.دوباره.
.دیدن لبخندش.باز هم دوباره.
ولی اون فقط یک خاطره است خاطره ای خوش با یک پایان تلخ.
خاطری که هزاربار در قلبم تکرار خواهد شد.
در دشت قدم می زدیم و می خندیدیم.
دستانش را میگرفتم.
در باران کتم آغوش تمام خستگی هایش بود.
در ترس هایش شانه هایم پناه در ماندگی هایش بود.
اما حالا شانه هایم از نبود.
او هر روز خالی تر است.
چرا چرا بی من رفت.
وقتی جسد سردش را دیدم.
در دستش دست گلی از گلهای محبوبم بود.
هدیه ای برای من .
اما نمیدانست خودش بزرگترین هدیه است او رفت.
و گلهای محبوبم به منفور ترین چیز در قلبم تبدیل شد.
نمیدونستم عشق میتواند اینقدر منفور باشد.
عجیب است.کمی پیش.او.عشق تمام دنیایم بود.
اما حال عشق نفرت انگیز ترین چیز است.برای من.
قلبم هزاران بار در خود می شکند.
چشمانم اشک میریزند .
و شانه هایم هر روز به لرزه می افتد.
کاش من هم با خود می برد.
کاشت اینجا بود.
کاشکی هایی که فقط ای کاش است.
ای کاش.
ای کاش.
قلبم هرروز عاجزانه تلاش میکند که آنها را به دست بیاورد.
اما مغزم هر روز به او یادآوری میکند که این فقط ای کاش است.
نه دیگر هیچ.
او رفته.
.و من.
.روحم هنوز رفتن او را نپذیرفته.
هنوز دوستش دارم .
هنوز عاشقش هستم.
هرروز ای کاش هایی که هزاران بار در قلبم تکرار میشود.
منتظرم منتظرم مثل کودکی که باور نمی کند.
مثل بچه ای کوچک که بیشتر و بیشتر لجبازی میکند.
خسته ام.
گونه هایم از هر لحظه خیس تر است.
انگار باران گرفته.
ولی هنوز قلبم منتظره ای کاش هایش است.
ای کاش هایی که کاش فقط ای کاش نبود.
کاش او اینجا بود.
بای بای 👋🏻
مثل موج ها بالا و پایین می رفت.
هر روز سایه اش را از پشت سرم می دیدم.
تمام آرزویم دیدن چهره اش بود.دوباره.
.دیدن لبخندش.باز هم دوباره.
ولی اون فقط یک خاطره است خاطره ای خوش با یک پایان تلخ.
خاطری که هزاربار در قلبم تکرار خواهد شد.
در دشت قدم می زدیم و می خندیدیم.
دستانش را میگرفتم.
در باران کتم آغوش تمام خستگی هایش بود.
در ترس هایش شانه هایم پناه در ماندگی هایش بود.
اما حالا شانه هایم از نبود.
او هر روز خالی تر است.
چرا چرا بی من رفت.
وقتی جسد سردش را دیدم.
در دستش دست گلی از گلهای محبوبم بود.
هدیه ای برای من .
اما نمیدانست خودش بزرگترین هدیه است او رفت.
و گلهای محبوبم به منفور ترین چیز در قلبم تبدیل شد.
نمیدونستم عشق میتواند اینقدر منفور باشد.
عجیب است.کمی پیش.او.عشق تمام دنیایم بود.
اما حال عشق نفرت انگیز ترین چیز است.برای من.
قلبم هزاران بار در خود می شکند.
چشمانم اشک میریزند .
و شانه هایم هر روز به لرزه می افتد.
کاش من هم با خود می برد.
کاشت اینجا بود.
کاشکی هایی که فقط ای کاش است.
ای کاش.
ای کاش.
قلبم هرروز عاجزانه تلاش میکند که آنها را به دست بیاورد.
اما مغزم هر روز به او یادآوری میکند که این فقط ای کاش است.
نه دیگر هیچ.
او رفته.
.و من.
.روحم هنوز رفتن او را نپذیرفته.
هنوز دوستش دارم .
هنوز عاشقش هستم.
هرروز ای کاش هایی که هزاران بار در قلبم تکرار میشود.
منتظرم منتظرم مثل کودکی که باور نمی کند.
مثل بچه ای کوچک که بیشتر و بیشتر لجبازی میکند.
خسته ام.
گونه هایم از هر لحظه خیس تر است.
انگار باران گرفته.
ولی هنوز قلبم منتظره ای کاش هایش است.
ای کاش هایی که کاش فقط ای کاش نبود.
کاش او اینجا بود.
بای بای 👋🏻
۲.۹k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.