تک پارتی چان*وقتی اذیتش میکنی*
تک پارتی چان*وقتی اذیتش میکنی*
#درخواستی
تو روی مبل نشسته بودی و داشتی تلوزیون میدیدی چان هم تو اتاق کارش بود و داشت رو آهنگ های جدیدشون کار میکرد تو هم واقعا حوصلت سر رفته بود اول رفتی خوراکی آوردی و یه فیلم زدی تا ببینی ولی بازم حوصلت سر رفته بود رفتی نقاشی کشیدی آشپزی کردی خونه رو تمیز کردی ولی بازم هیچی به هیچی چان هم کارش طول کشیده بود رفتی پشت در اتاقش و در زدی
_میشه بیام تو؟
+آره بیا
_چانا چیزی نیاز نداری برات بیارم؟
+نه عشقم
_هوم....باشه
رفتی بیرون از اتاق و در و بستی بعد از اینکه از اتاق کمی فاصله گرفتی هوفی از سر کلافگی کشیدی بعد نیم ساعت واقعا حوصلت سر رفته بود و طاقت نداشتی و دوباره رفتی پیش چان
_چانا حوصلم سر رفت میشه بیام پیشت؟
+آره عشقم چرا نمیشه
_مرسیییییی*ذوق*
و چان رو بغل کردی
رفتی پیشش نشستی و داشت کارشو انجام میداد که شیطونیت شروع شد اول لپشو بوسیدی و اون هم لبخندی بهت زد بعد گوشش و نوازش کردی و اون داشت به کارش ادامه میداد پاهای عضله ایش رو فشار دادی دیگه طاقتت تموم شد و بازوش و گرفتی و گاز محکمی ازش گرفتی که کبود شد چان هم با تعجب داشت بهت نگاه میکرد
+عشقم چیکار میکنی؟!
_چانا خب حوصلم سر رفت
+که حوصلت سر رفت آره؟!
متعجب بودی ولی سرتو به نشونه تأیید تکون دادی
چان دستت و گرفت و تورو حول داد رو مبل تو اتاقش و لبتو محکم بوسید
+اگه یه کاری کنم تا صبح اسمم و ناله کنی حوصلت میاد سر جاش؟
نمیدونستی چی بگی ولی.........
_آره.....
آره ی آرومی گفتی که کارشو شروع کرد.
end...
#درخواستی
تو روی مبل نشسته بودی و داشتی تلوزیون میدیدی چان هم تو اتاق کارش بود و داشت رو آهنگ های جدیدشون کار میکرد تو هم واقعا حوصلت سر رفته بود اول رفتی خوراکی آوردی و یه فیلم زدی تا ببینی ولی بازم حوصلت سر رفته بود رفتی نقاشی کشیدی آشپزی کردی خونه رو تمیز کردی ولی بازم هیچی به هیچی چان هم کارش طول کشیده بود رفتی پشت در اتاقش و در زدی
_میشه بیام تو؟
+آره بیا
_چانا چیزی نیاز نداری برات بیارم؟
+نه عشقم
_هوم....باشه
رفتی بیرون از اتاق و در و بستی بعد از اینکه از اتاق کمی فاصله گرفتی هوفی از سر کلافگی کشیدی بعد نیم ساعت واقعا حوصلت سر رفته بود و طاقت نداشتی و دوباره رفتی پیش چان
_چانا حوصلم سر رفت میشه بیام پیشت؟
+آره عشقم چرا نمیشه
_مرسیییییی*ذوق*
و چان رو بغل کردی
رفتی پیشش نشستی و داشت کارشو انجام میداد که شیطونیت شروع شد اول لپشو بوسیدی و اون هم لبخندی بهت زد بعد گوشش و نوازش کردی و اون داشت به کارش ادامه میداد پاهای عضله ایش رو فشار دادی دیگه طاقتت تموم شد و بازوش و گرفتی و گاز محکمی ازش گرفتی که کبود شد چان هم با تعجب داشت بهت نگاه میکرد
+عشقم چیکار میکنی؟!
_چانا خب حوصلم سر رفت
+که حوصلت سر رفت آره؟!
متعجب بودی ولی سرتو به نشونه تأیید تکون دادی
چان دستت و گرفت و تورو حول داد رو مبل تو اتاقش و لبتو محکم بوسید
+اگه یه کاری کنم تا صبح اسمم و ناله کنی حوصلت میاد سر جاش؟
نمیدونستی چی بگی ولی.........
_آره.....
آره ی آرومی گفتی که کارشو شروع کرد.
end...
۱۵۹
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.