◪ 𝓐 𝓼𝓲𝓷𝓰𝓵𝓮 𝓵𝓸𝓿𝓮 𝓲𝓷𝓪 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮◩
◪ 𝓐 𝓼𝓲𝓷𝓰𝓵𝓮 𝓵𝓸𝓿𝓮 𝓲𝓷𝓪 𝓱𝓸𝓾𝓼𝓮◩
◨𝓟𝓪𝓻𝓽1◧
=کیم ات هستم 18 سالمه و از 6 سالگی رفتم آمریکا تا الان یه برادر دارم اسمش نامجونه خیلی روم حساسه و منم خیلی دوسش دارم و 22 سالشه نامجون از 16 سالگی تو آمریکا بوده ما باهم اومدیم آمریکا و نامجون برای ادامه تحصیل اومده و چون به زبانشونم علاقه داره اینجا زندگی کردیم پدر و مادمون تو تصادف رفتن به رحمت خدا
&کیم تهیونگم و 38 سالمه(بچم پدربزرگ شد رفت🤧) تو به عمارت بزرگ با زنم و بچه ها و نوه هام زندگی میکنم تو قدیم رسم بود زود زن کنیم و منم زود زن کردم و بخاطر همین با این حجم فرزند سن زیادی ندارم اولین دخترم هم زود ازدواج کردو ی پسر بچه به دنیا دورد به اسم جونگ کوک و من با نوم اختلاف سنیمون 15ساله و باز هم بچه دار شدیمو اونا بچه دار شدن
~سلام من جئون جونگ کوکم و 23 سالمه و یه پسر سختگوش زن دارم و یه نی نی اولین نوه خاندان کیم و جئونم و به خودم افتخار میکنم
ــــــــــــ
ات ویو
(بچه ها نامی و ات تو آمریکا وقتی با شخص آمریکایی حرف میزنن انگیلیسه و اینو بدونین منم هی پرانتز اندازم بگم چه زبانیه ولی وقتی نامجونو ات حرف میزنن کره ای حرف میزنن)
با جولیا تو پارک قدم میزدیم جولیا یه آمریکاییه و دوست صمیمیمه
جولیا. ات داداشت هنوز دنبال دختره
=اوهوم ولی پیدا نکرده
جولیا. من هستماا
=بهش گفتم اما قبول نکرد هویشش مگه تو دوست پسر نداری
جولیا. چرا ولی اگه برادرت میومد خاستگاریم جواب مثبتو میدادم
=آها
جولیا. چرا تو کسیو برا خودت پیدا نمیکنی
=نمیزاره
جولیا. به لباسو بیرون رفتنت گیر نمیده چرا به این گیر میده
=به همچیم گیر میده
جولیا. توکه همه ی لبایات بازه
=کجاش بازه
جولیا. یعنی برات مهم نیست چند نفر به بدنت زل بزنن
=خوب آره تو کره به گفته برادرم همه هیزن و من قراره برم کره پس میخوام از این فرصت استفاده کنم مردم آمریکا به اندازه کره هیز نیستن و منم به همچین تیپایی عادت دارم اومد وارم اونجا بد نشه
جولیا. دلم برات تنگ میشه
=منم
نگاهی به ساعت موچیم انداختم
=باید برم خونه تا وسایلامو جمع کنم حتما دوباره میایم آمریکا
همو بغل کردیمو خدافظی کردم و یه تاکسی گرفتمو رفتم خونه
درو با کیلید باز کردم
=اوپااا
نامی. اومدی فندق
کفشمو کندم صداش از آشپز میومد رفتم تو آشپز
=داره بوهای خوبی میااد
نامجون سرشو چرخوند
نامی. چند دقیقه دیهـ.. بازم اینو پوشیدی؟
=آخرین روزه دیه بزار
نامی. حالا که آخرین روزه بزارم ل.خت بگردی
=داداشش گرین میگیره هاا
نامی. .... باشه ولی مطمئن باش دوباره میایم خب برو لباساتو جمع کن تا شام آماده بشه
=باشه
رفتم تو اتاقمو وسایلامو جمع کردم و رفتم سر میز
=داداش میگم این خونه هست؟ یعنی وقتی اومدیم آمریکا باز میایم این خونه
◨𝓟𝓪𝓻𝓽1◧
=کیم ات هستم 18 سالمه و از 6 سالگی رفتم آمریکا تا الان یه برادر دارم اسمش نامجونه خیلی روم حساسه و منم خیلی دوسش دارم و 22 سالشه نامجون از 16 سالگی تو آمریکا بوده ما باهم اومدیم آمریکا و نامجون برای ادامه تحصیل اومده و چون به زبانشونم علاقه داره اینجا زندگی کردیم پدر و مادمون تو تصادف رفتن به رحمت خدا
&کیم تهیونگم و 38 سالمه(بچم پدربزرگ شد رفت🤧) تو به عمارت بزرگ با زنم و بچه ها و نوه هام زندگی میکنم تو قدیم رسم بود زود زن کنیم و منم زود زن کردم و بخاطر همین با این حجم فرزند سن زیادی ندارم اولین دخترم هم زود ازدواج کردو ی پسر بچه به دنیا دورد به اسم جونگ کوک و من با نوم اختلاف سنیمون 15ساله و باز هم بچه دار شدیمو اونا بچه دار شدن
~سلام من جئون جونگ کوکم و 23 سالمه و یه پسر سختگوش زن دارم و یه نی نی اولین نوه خاندان کیم و جئونم و به خودم افتخار میکنم
ــــــــــــ
ات ویو
(بچه ها نامی و ات تو آمریکا وقتی با شخص آمریکایی حرف میزنن انگیلیسه و اینو بدونین منم هی پرانتز اندازم بگم چه زبانیه ولی وقتی نامجونو ات حرف میزنن کره ای حرف میزنن)
با جولیا تو پارک قدم میزدیم جولیا یه آمریکاییه و دوست صمیمیمه
جولیا. ات داداشت هنوز دنبال دختره
=اوهوم ولی پیدا نکرده
جولیا. من هستماا
=بهش گفتم اما قبول نکرد هویشش مگه تو دوست پسر نداری
جولیا. چرا ولی اگه برادرت میومد خاستگاریم جواب مثبتو میدادم
=آها
جولیا. چرا تو کسیو برا خودت پیدا نمیکنی
=نمیزاره
جولیا. به لباسو بیرون رفتنت گیر نمیده چرا به این گیر میده
=به همچیم گیر میده
جولیا. توکه همه ی لبایات بازه
=کجاش بازه
جولیا. یعنی برات مهم نیست چند نفر به بدنت زل بزنن
=خوب آره تو کره به گفته برادرم همه هیزن و من قراره برم کره پس میخوام از این فرصت استفاده کنم مردم آمریکا به اندازه کره هیز نیستن و منم به همچین تیپایی عادت دارم اومد وارم اونجا بد نشه
جولیا. دلم برات تنگ میشه
=منم
نگاهی به ساعت موچیم انداختم
=باید برم خونه تا وسایلامو جمع کنم حتما دوباره میایم آمریکا
همو بغل کردیمو خدافظی کردم و یه تاکسی گرفتمو رفتم خونه
درو با کیلید باز کردم
=اوپااا
نامی. اومدی فندق
کفشمو کندم صداش از آشپز میومد رفتم تو آشپز
=داره بوهای خوبی میااد
نامجون سرشو چرخوند
نامی. چند دقیقه دیهـ.. بازم اینو پوشیدی؟
=آخرین روزه دیه بزار
نامی. حالا که آخرین روزه بزارم ل.خت بگردی
=داداشش گرین میگیره هاا
نامی. .... باشه ولی مطمئن باش دوباره میایم خب برو لباساتو جمع کن تا شام آماده بشه
=باشه
رفتم تو اتاقمو وسایلامو جمع کردم و رفتم سر میز
=داداش میگم این خونه هست؟ یعنی وقتی اومدیم آمریکا باز میایم این خونه
۸.۴k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.