«فیلم ترسناک، زندگی وحشتناکp2«
کارینا: چشمام رو باز کردم. چه اتفاقی افتاده؟ توی دستم یه گل بود. چرا این گل تو دستمه؟ مثل زیبای خفته است! نمی تونستم خوب نفس بکشم. چند تا سرفه کردم. خواستم بلند بشم که آخخخخخ سرم خورد به یه چیزی. شیشست! توی یه تابوتمم! نکنه مردم؟
شوگا: بچه ها داره بیدار می شه. =سلام. + سسسسلام. شما کی هستین؟. =اول تو خودتو معرفی کن. من کارینا هستم. =منم جینم. مطمئن باش من خوشگل ترینم.( واقعا هم خوشگله توی دلم). منم جیمینم و عاشق رقصیدنم. من نامجون هستم از همه باهوشتر و خرابکار تر. منم جیهوپ پر انرژی ام! اسم منم تهیونگه می تونی ته ته صدام کنی. منم جونگ کوکم. راستی اگه شیر موز پیدا کردی بهم بگو خیلی دوست دارم. منم شوگا هستم. نارنگی داری؟( با صدای آروم). کارینا توی دلش: وای وای وای اینا همشون خون آشام هستن.اخری چقدر جذاب بودددد . جیمین:شوگا خیلی ترسوندیش ها. شوگا :آره ببخشید. +راستی اممممممم میشه منو از اینجا بیارین بیرون؟. =حتما ببخشید. کارینا : مرسی ببخشید که اینو می پرسم شما خون آشام هستین؟. =آره چطور مگه؟. + آخه تو داستانا خون آشام ها انسان ها رو می خورن ولی شما اینکارو نکردین. جین:ما سعی کردیم با بقیه فرق داشته باشیم به خاطر همین به آدمایی که به این دنیا میان کمک می کنیم. کارینا از خوشحالی داشتم پرواز می کردم. + پس می توانین به منم کمک کنین؟. تهیونگ: چرا که نه! ولی یه مشکلی هست ما هنوز نفهمیدیم چطور باید از اینجا خارج بشیم. +هااااااا؟. =آره ولی تا جایی که می تونیم کمک می کنیم. نامجون یکم مکث کرد و گفت: من یه فکری دارم. می تونیم کتابخونه رو بگردیم حتما یه چیزی اونجا هست. شوگا: وایسین ببینم. گفتی کارینایی دیگه؟ اگه کمکت کنیم چیش به ما می رسه؟. =شوگا اینقدر حریص نباش! +خب هر چیزی که بخواین. =ما که چیزی نمی خوایم. شوگا لبخند مرموزی زد و گفت: ولی من میخوام. +اون چیه آگه قراره با این کار به من کمک کنین قبوله. _اره آگه انجامش بدی کمکت می کنیم. + پس بگو که چیه؟. _ میخوام یه نفر رو از بین ببری! همه با هم: چیییییی؟؟؟؟!!!!!!!
شوگا: بچه ها داره بیدار می شه. =سلام. + سسسسلام. شما کی هستین؟. =اول تو خودتو معرفی کن. من کارینا هستم. =منم جینم. مطمئن باش من خوشگل ترینم.( واقعا هم خوشگله توی دلم). منم جیمینم و عاشق رقصیدنم. من نامجون هستم از همه باهوشتر و خرابکار تر. منم جیهوپ پر انرژی ام! اسم منم تهیونگه می تونی ته ته صدام کنی. منم جونگ کوکم. راستی اگه شیر موز پیدا کردی بهم بگو خیلی دوست دارم. منم شوگا هستم. نارنگی داری؟( با صدای آروم). کارینا توی دلش: وای وای وای اینا همشون خون آشام هستن.اخری چقدر جذاب بودددد . جیمین:شوگا خیلی ترسوندیش ها. شوگا :آره ببخشید. +راستی اممممممم میشه منو از اینجا بیارین بیرون؟. =حتما ببخشید. کارینا : مرسی ببخشید که اینو می پرسم شما خون آشام هستین؟. =آره چطور مگه؟. + آخه تو داستانا خون آشام ها انسان ها رو می خورن ولی شما اینکارو نکردین. جین:ما سعی کردیم با بقیه فرق داشته باشیم به خاطر همین به آدمایی که به این دنیا میان کمک می کنیم. کارینا از خوشحالی داشتم پرواز می کردم. + پس می توانین به منم کمک کنین؟. تهیونگ: چرا که نه! ولی یه مشکلی هست ما هنوز نفهمیدیم چطور باید از اینجا خارج بشیم. +هااااااا؟. =آره ولی تا جایی که می تونیم کمک می کنیم. نامجون یکم مکث کرد و گفت: من یه فکری دارم. می تونیم کتابخونه رو بگردیم حتما یه چیزی اونجا هست. شوگا: وایسین ببینم. گفتی کارینایی دیگه؟ اگه کمکت کنیم چیش به ما می رسه؟. =شوگا اینقدر حریص نباش! +خب هر چیزی که بخواین. =ما که چیزی نمی خوایم. شوگا لبخند مرموزی زد و گفت: ولی من میخوام. +اون چیه آگه قراره با این کار به من کمک کنین قبوله. _اره آگه انجامش بدی کمکت می کنیم. + پس بگو که چیه؟. _ میخوام یه نفر رو از بین ببری! همه با هم: چیییییی؟؟؟؟!!!!!!!
۸.۰k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.