Ma reine : ملکهِ من♥️👸
Ma reine : ملکهِمن♥️👸
تاامد فرزین حرف بزنه دیدم سپهر با چوب میخواد بزنه به سر فرزین ک از یقه فرزین گرفتم چسبوندم به دیوار و روبروش وایستادم
بهدیس: نزن سپهر
سپهر: با این پسره تو چیکار داری؟
بهدیس: بهت توضیح میدم
رفتیم هتل الناز فرزین برد اتاقش ک باهاش حرف بزنه منم سپهر رو بردم تو اتاق
سپهر: توضیح بده سریع
همه چیزو بهش توضیح دادم ک همنجور مات مونده بوده
سپهر:دروغ گفتی بهم
بهدیس: دروغنگفتم ولی خب دروغ حساب میشه
سپهر: پس دختر نبودی؟
سرمو تکون دادم ک یعنی نه
بهدیس: من دوست دارم سپهر
سپهر: هیچی نگو ساحل تو بهم دروغ گفتی بخاطر تو با خانوادم دعوا کردم با خانوادم قطع رابطه کردم بعد تو چی میگی
بهدیس: من میخواستم حقیقت بگم ولی خب اگه میگفتن من قبلا شوهر کردم بچه دار شدم تو قبول میکردی
سپهر: نه براچی میکردم؟ دختر هایی افتاب مهتاب ندیده دورم بودن ک میتونستم برم با اونا چرا باتویی ک معلوم نیست با چند نفر خواب
تا اینو گفت محکم زدم تو گوشش
بهدیس: خیلی اشغالی سپهر خیلی
سپهر:از تو ک معلوم نیست با چند نفر بودی بهترم
اینو گفت و رفت عصبام خورده شده بود میخواستم برم فرزین بکشم از اتاقم زدم بیرون و رفتم دم در اتاق الناز ک دروا کرد فرزین رو تخت نشسته بود که یکی محکم زدم تو گوشش
بهدیس: حالم ازت بهم میخوره فرزین ریدی تو زندگیم کثافت اشغال(باداد)
(فرزین)
رفتیم تو اتاق الناز مرتضی
فرزین: چرا بهم دروغ گفتی الناز؟
الناز:چون حال بهدیس با سپهر خوب بود نمدونی ازته دل میخندید
فرزین:من ادم نبودم
الناز:تو ک رفتی با ایلین
فرزین: به جان خود بهدیس ک دوسش دارم تو این ۵ سال من لندن بودم من اصلا پیش ایلین نبودم بدم میاد از خودشو بچش
الناز: باشه ولی برو فرزین بهدیس سپهر دوست داره
فرزین: تازه پیداش کردم کجا برم؟
اینو ک گفتم بهدیس امد یکی محکم زد تو گوشم و چهارتا فوش داد رفت
(بهدیس)
لوازم هامو جمع کردم و یک بلیط گرفتم برای ایران باید میرفتم پیش سپهر....
تاامد فرزین حرف بزنه دیدم سپهر با چوب میخواد بزنه به سر فرزین ک از یقه فرزین گرفتم چسبوندم به دیوار و روبروش وایستادم
بهدیس: نزن سپهر
سپهر: با این پسره تو چیکار داری؟
بهدیس: بهت توضیح میدم
رفتیم هتل الناز فرزین برد اتاقش ک باهاش حرف بزنه منم سپهر رو بردم تو اتاق
سپهر: توضیح بده سریع
همه چیزو بهش توضیح دادم ک همنجور مات مونده بوده
سپهر:دروغ گفتی بهم
بهدیس: دروغنگفتم ولی خب دروغ حساب میشه
سپهر: پس دختر نبودی؟
سرمو تکون دادم ک یعنی نه
بهدیس: من دوست دارم سپهر
سپهر: هیچی نگو ساحل تو بهم دروغ گفتی بخاطر تو با خانوادم دعوا کردم با خانوادم قطع رابطه کردم بعد تو چی میگی
بهدیس: من میخواستم حقیقت بگم ولی خب اگه میگفتن من قبلا شوهر کردم بچه دار شدم تو قبول میکردی
سپهر: نه براچی میکردم؟ دختر هایی افتاب مهتاب ندیده دورم بودن ک میتونستم برم با اونا چرا باتویی ک معلوم نیست با چند نفر خواب
تا اینو گفت محکم زدم تو گوشش
بهدیس: خیلی اشغالی سپهر خیلی
سپهر:از تو ک معلوم نیست با چند نفر بودی بهترم
اینو گفت و رفت عصبام خورده شده بود میخواستم برم فرزین بکشم از اتاقم زدم بیرون و رفتم دم در اتاق الناز ک دروا کرد فرزین رو تخت نشسته بود که یکی محکم زدم تو گوشش
بهدیس: حالم ازت بهم میخوره فرزین ریدی تو زندگیم کثافت اشغال(باداد)
(فرزین)
رفتیم تو اتاق الناز مرتضی
فرزین: چرا بهم دروغ گفتی الناز؟
الناز:چون حال بهدیس با سپهر خوب بود نمدونی ازته دل میخندید
فرزین:من ادم نبودم
الناز:تو ک رفتی با ایلین
فرزین: به جان خود بهدیس ک دوسش دارم تو این ۵ سال من لندن بودم من اصلا پیش ایلین نبودم بدم میاد از خودشو بچش
الناز: باشه ولی برو فرزین بهدیس سپهر دوست داره
فرزین: تازه پیداش کردم کجا برم؟
اینو ک گفتم بهدیس امد یکی محکم زد تو گوشم و چهارتا فوش داد رفت
(بهدیس)
لوازم هامو جمع کردم و یک بلیط گرفتم برای ایران باید میرفتم پیش سپهر....
۸.۱k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.