☆My deadly mafia☆
☆My deadly mafia☆
Part:2
ویو لوئیس
صبح بلند شدمو ساعت رو خاموش کردم به درو برم نگا کردم سرد بی روح کل اتاقم با تم مشکی چیده شده بود !
بلند شدم و به سمت سرویس رفتم و دست صورتمو شستم و یه کت شلوار مشکی پوشیدم
مثل همیشه !
راستش من مثل یه روانی ها بودم قبلا ولی الان دیگه مبتلا نیسم بهش بهترم ولی تنهام افسردم!
سرد بی روحم همه ازم میترسن!
اما حقم دارن چون من از وقتی بچه بودم از دست پدرم هیچ خوبی خوشی ندیدم هیچکس لبخند منو ندیده من یه دوست دارم که با وجود اون یه شبتاب کوچولو توی تهه دلم روشنه
بسه!
ادکلن تلخمو زدم و به سمت ماشینم رفتم
درو برام باز کردن و رفتم
وارد شرکتم شدم با ۶۰ تا بادیگارد به در ورودی قدم برداشتم همهی کار کنا دهن باز بودن
منشی شخصیم اومد سمتم و با کار های روزمره ای که باید یه کاغذ داد هعییی باز هم سفر سری تکون دادم که میتونه بره وقتی رفتم داخل اتاقم روحم از بدنم جدا شد !!!... چیزی نبود فقط اون فرد دوباره ....
Part:2
ویو لوئیس
صبح بلند شدمو ساعت رو خاموش کردم به درو برم نگا کردم سرد بی روح کل اتاقم با تم مشکی چیده شده بود !
بلند شدم و به سمت سرویس رفتم و دست صورتمو شستم و یه کت شلوار مشکی پوشیدم
مثل همیشه !
راستش من مثل یه روانی ها بودم قبلا ولی الان دیگه مبتلا نیسم بهش بهترم ولی تنهام افسردم!
سرد بی روحم همه ازم میترسن!
اما حقم دارن چون من از وقتی بچه بودم از دست پدرم هیچ خوبی خوشی ندیدم هیچکس لبخند منو ندیده من یه دوست دارم که با وجود اون یه شبتاب کوچولو توی تهه دلم روشنه
بسه!
ادکلن تلخمو زدم و به سمت ماشینم رفتم
درو برام باز کردن و رفتم
وارد شرکتم شدم با ۶۰ تا بادیگارد به در ورودی قدم برداشتم همهی کار کنا دهن باز بودن
منشی شخصیم اومد سمتم و با کار های روزمره ای که باید یه کاغذ داد هعییی باز هم سفر سری تکون دادم که میتونه بره وقتی رفتم داخل اتاقم روحم از بدنم جدا شد !!!... چیزی نبود فقط اون فرد دوباره ....
۲.۰k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.