عشق اشتباه 12
ات : باشه
.
.
.
فردا صبح
ویو ات : از خواب بیدار شدم
رفتم سرویس کارای لازمو انجام دادم
لباسمو عوض کردم که یهو تصمیم گرفتم موهامو حالت بدم
وقتی داشتم موهامو حالت میدادم
کای اومد تو اتاق
کا : سلام عزیزم صبحت بخیر
ات : سلام صبح تو ام بخیر
بقیه بیدار شدن
کا : اره
ات : اها
خب تو برو پایین منم یه ده دیقه دیگه میام پیش شما
کا : باشه
بعد ده دیقه کار موهام دیگه تموم شد و رفتم پایین
ات : سلام
کر: سلام
کا : سلام عزیزم
ات : کوک بیدار نشده
کر : نه هنوز
هرچی صداش میزنیم بیدار نمیشه
مث اینکه خیلی خستس
ات : من میرم بیدارش میکنم
.
.
ویو ات
وقتی رفتم تو اتاقش دیدم لخت بود
(بالا تنه)
خیلی قشنگ خوابیده بود
اصن دلم نمیومد بیدارش کنم
ات : کوک بیدار شو
کوک : ولم کن (زمزمه)
ات : کوک بیدار شو دی
که یهو اتو کشید تو بغلش
ات : کوک ولم کن
الان میبینن ول کن
کوک : مهم نیس
تا اینکه ات کوکو گاز گرفت
کوک : فک کردی من با یه گاز ول میکنم
ات : الان کای ببینه ناراحت میشه ول کن
ویو کای
ده دیقه بود
ات رفته بود کوکو بیدار کنه
نگرانش شدم واسه همین تصمیم گرفتم برم ببینم چه خبره
ویو ات
داشتم خودمو از بغل کوک در میاوردم
که صدای پای یکیو شنیدم که دارم میاد بالا
ات : کوک ول کن یکی داره میاد
کوک ول کرد و من وقتی اومدم بیرون دیدم کای دقیقا روبروی منه
ات : اینجا اومدی چیکار
کا : همینجوری
طول کشید نگرانت شدم
ات : خب بریم پایین دیگه
کا : باشه تو برو منم میام
ات : باشه
وقتی رفتم تو اتاق دیدم کوک بدون لباس رو تخت نشسته
کا : نمیخوای بیای پایین
کوک : الان لباسمو بپوشم بیام
کا : باشه
لطفا حمایت 💵🍬
.
.
.
فردا صبح
ویو ات : از خواب بیدار شدم
رفتم سرویس کارای لازمو انجام دادم
لباسمو عوض کردم که یهو تصمیم گرفتم موهامو حالت بدم
وقتی داشتم موهامو حالت میدادم
کای اومد تو اتاق
کا : سلام عزیزم صبحت بخیر
ات : سلام صبح تو ام بخیر
بقیه بیدار شدن
کا : اره
ات : اها
خب تو برو پایین منم یه ده دیقه دیگه میام پیش شما
کا : باشه
بعد ده دیقه کار موهام دیگه تموم شد و رفتم پایین
ات : سلام
کر: سلام
کا : سلام عزیزم
ات : کوک بیدار نشده
کر : نه هنوز
هرچی صداش میزنیم بیدار نمیشه
مث اینکه خیلی خستس
ات : من میرم بیدارش میکنم
.
.
ویو ات
وقتی رفتم تو اتاقش دیدم لخت بود
(بالا تنه)
خیلی قشنگ خوابیده بود
اصن دلم نمیومد بیدارش کنم
ات : کوک بیدار شو
کوک : ولم کن (زمزمه)
ات : کوک بیدار شو دی
که یهو اتو کشید تو بغلش
ات : کوک ولم کن
الان میبینن ول کن
کوک : مهم نیس
تا اینکه ات کوکو گاز گرفت
کوک : فک کردی من با یه گاز ول میکنم
ات : الان کای ببینه ناراحت میشه ول کن
ویو کای
ده دیقه بود
ات رفته بود کوکو بیدار کنه
نگرانش شدم واسه همین تصمیم گرفتم برم ببینم چه خبره
ویو ات
داشتم خودمو از بغل کوک در میاوردم
که صدای پای یکیو شنیدم که دارم میاد بالا
ات : کوک ول کن یکی داره میاد
کوک ول کرد و من وقتی اومدم بیرون دیدم کای دقیقا روبروی منه
ات : اینجا اومدی چیکار
کا : همینجوری
طول کشید نگرانت شدم
ات : خب بریم پایین دیگه
کا : باشه تو برو منم میام
ات : باشه
وقتی رفتم تو اتاق دیدم کوک بدون لباس رو تخت نشسته
کا : نمیخوای بیای پایین
کوک : الان لباسمو بپوشم بیام
کا : باشه
لطفا حمایت 💵🍬
۱۸.۷k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.