خب من میخواستم دیگه پارت جدید سانزو رو ندم ولی میدم

ریندو اینترنتش تموم شده اون نیست باهم چت کنیم بجاش سناریو میزارم دعا کنید زود اینترنتش وسل بشه 🥹😢

توکا : گریه نکن
کیو : باشه
* اشکاشو پاک کرد و دیگه گریه نکرد *
توکا : چه زود گریت بند اومد
کیو : گریه کنم که چی بشه چشمام زخم بشن
توکا : عاشق منطقتقتم
کیو : توکا چان * شیطون *
توکا : یا امام زمان چی از جونم میخوای * قیافش شبیه این استیکره * 😰 * شده بود *
کیو : گشنمهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه * جیق فرا مشکی *
توکا : کل بونتن فهمیدن گشنته داد نزنننننننننننننننننننننننن
کیو : من گشنم بشه توهم میخورم
توکا : یا خداااااااااااااااااااا ، بیا بریم بهت غذا بدم
کیو : بریم * کیوت *
* بعد از غذا *
* یه خدمتکار دیگه اومد و یه کاغذ داد به کیو *
کیو : این چیه
خدمتکار : شماره ی اتاقت
کیو : هم اتاقی هم دارم
خدمتکار : یک دختر به اسم کیکو
کیو : اوکی ، من رفتم ، بای بای توکا چان
توکا : بای بای کیو چان
* کیو داشت میرفت سمت اتاقش که تو راه خورد به سینه ی سانزو و افتاد زمین *
کیو : خدایا چی میشه اگه این اینجا نباشه ، نصف مشکلات من حل میشدن
سانزو : خفه
کیو : برو بابا
سانزو : تنت میخاره
کیو : اره بیا بخارون
* سانزو لبشو لیس زد *
سانزو : مامامی امشب میبنمت
کیو : چیزی زدی
* سانزو پوزخند زد و رفت *


خب خب خب این پارت هم تموم شد
دعا کنید اینترنت ریندو زود درست بشه ، من باز دارم ناامید میشم😔😭😭😭