hi
عشق ایدل من پارت ²⁸
🐰اگه از تو زندگیت بره... اره
🦊خب اون که تموم شدس.. اگه بخشیدی بوسم کن
برگشتم سمتش صورتش چرا اورده و بد جلو و به لبش اشاره میکرد.... بهش اعتماد دارم دیگه... پس بزار بهش فرصت بدم... نباید از خودم برنجنموش یا زود صبرم رو تموم کنم... خم شدم روی لش و بوسه رو شروع کردم همراهیش باعث پوزخندی روی لبام میشد.. گذاشتمش روی کارنت دستاشو دوز گردنم حلقه کرد و باهام همراه شد.. لباش انقدر نرم بود که حس کردنشون واقعا نعمت بود... بعد از اش جدا شدم لبم رو تر کردم و گفتم
🐰اینم برای اینکه راضی شی تموم شده
🦊عالی بود
دستاشو یه علامت بغل وا کرد بغلش کردن و زیر باسنش ور گرفتمو بلندش کلمه و رفتم جلوی گاز پاهاشو صفت دورم حلقه زوده بود سبک بودو همون طور که تو بغلم بود به اشپزی ادامه دادم پاهاش بعد ده دقه خسته شد و اومد پایین رفت روی کابینت نشست و از خاطراتی که با لیا داشت گفت از دوست پسر قبلی لیا که میخواسته بهش تجاوز کنه... از بچه ی برادرش که داره عین پسرا بارش میاره درصورتی که دختره.. از یه سری خاطراتی که از بچگی هامون داشتیم گفتیم... اون دختر... بدون پول و جایگاه من توی کشور منو میخواست از این مطمئن بودم پس برام مهم نبود که چطوری؟ اون ور جزوی از اموالم میکردم هرچقدر که طول بکشه ناهار خودم رفتیم بیرون شام خوردیم تا ساعت سه صبح بیورن مسخره بازی دراوردیم.. تازه میفهمیدم معنی واقعی عشق رو... طرف میخوادم ...
🐰می هو؟
🦊جانم
یه جا تو ویدیو هاش که توی یوتیوب بود لیل گفت می هو فقط به کسی میگه جانم که واقعا براش ارزش قاعله... لبخندی زدم و دستش رو بیشتر توی دستم فشوردم گفتم
🐰چرا دوستم داری؟ پولم... مقام.. سری چی
🦊مگه من قراره با پول و مقامت زندگی کنم.؟ بعدم مگه تاحالا چشم هاتو تو اینه ندیدی؟
🐰مگه چطورین؟
🦊خیلی خوشگلن از همون نو جونیم تا الان بیشتر از هرچیزی نگاهشون کردم... عاشق کل وجودتم... به خصوص چشم هات.. خیلی قشنگ خدا درستشون کرده دو تا تیله ی مشکی مشکی رو خدا بهت داده... بعد توقع داری عاشقش نشم؟
تنها دلیل یک ه میتونم توصیفش کنم چرا عاشقتم اینه بقیه رو نمیتونم
چشام قشنگن؟ چقدر قشنگن که دختری به مغروری می هو رو به زانو دراورده؟ گفت نمی ونه چرا دوستم داره فقط کل وجودم رو میخواد
🦊ولی.. در عوضش یه فولی بهم میدی
🐰چی عزیزم.
دستام ور گرفت و توی دستاش فشوردم گفت
🦊قول میدی پام وایسی؟
قول میدی ولم نکنی؟
لبخندی زدم و گفتم
🐰قسم میخورم که عاشقت بمونم و ولت نکنم دختر کوچولوی من... تو مال منی
بغلش کزمدچ سفت فشارس دادم می هو با هر دختری فرق داشت و این عالی بود
🦊مرسی تو زندگیمی
🐰منم ممنونم که حاضری عشقم رو بپذیری
ویو می هو دو ماه بعد یه هفته قبل تولد کوک :
بقیه صبح دوستان
🐰اگه از تو زندگیت بره... اره
🦊خب اون که تموم شدس.. اگه بخشیدی بوسم کن
برگشتم سمتش صورتش چرا اورده و بد جلو و به لبش اشاره میکرد.... بهش اعتماد دارم دیگه... پس بزار بهش فرصت بدم... نباید از خودم برنجنموش یا زود صبرم رو تموم کنم... خم شدم روی لش و بوسه رو شروع کردم همراهیش باعث پوزخندی روی لبام میشد.. گذاشتمش روی کارنت دستاشو دوز گردنم حلقه کرد و باهام همراه شد.. لباش انقدر نرم بود که حس کردنشون واقعا نعمت بود... بعد از اش جدا شدم لبم رو تر کردم و گفتم
🐰اینم برای اینکه راضی شی تموم شده
🦊عالی بود
دستاشو یه علامت بغل وا کرد بغلش کردن و زیر باسنش ور گرفتمو بلندش کلمه و رفتم جلوی گاز پاهاشو صفت دورم حلقه زوده بود سبک بودو همون طور که تو بغلم بود به اشپزی ادامه دادم پاهاش بعد ده دقه خسته شد و اومد پایین رفت روی کابینت نشست و از خاطراتی که با لیا داشت گفت از دوست پسر قبلی لیا که میخواسته بهش تجاوز کنه... از بچه ی برادرش که داره عین پسرا بارش میاره درصورتی که دختره.. از یه سری خاطراتی که از بچگی هامون داشتیم گفتیم... اون دختر... بدون پول و جایگاه من توی کشور منو میخواست از این مطمئن بودم پس برام مهم نبود که چطوری؟ اون ور جزوی از اموالم میکردم هرچقدر که طول بکشه ناهار خودم رفتیم بیرون شام خوردیم تا ساعت سه صبح بیورن مسخره بازی دراوردیم.. تازه میفهمیدم معنی واقعی عشق رو... طرف میخوادم ...
🐰می هو؟
🦊جانم
یه جا تو ویدیو هاش که توی یوتیوب بود لیل گفت می هو فقط به کسی میگه جانم که واقعا براش ارزش قاعله... لبخندی زدم و دستش رو بیشتر توی دستم فشوردم گفتم
🐰چرا دوستم داری؟ پولم... مقام.. سری چی
🦊مگه من قراره با پول و مقامت زندگی کنم.؟ بعدم مگه تاحالا چشم هاتو تو اینه ندیدی؟
🐰مگه چطورین؟
🦊خیلی خوشگلن از همون نو جونیم تا الان بیشتر از هرچیزی نگاهشون کردم... عاشق کل وجودتم... به خصوص چشم هات.. خیلی قشنگ خدا درستشون کرده دو تا تیله ی مشکی مشکی رو خدا بهت داده... بعد توقع داری عاشقش نشم؟
تنها دلیل یک ه میتونم توصیفش کنم چرا عاشقتم اینه بقیه رو نمیتونم
چشام قشنگن؟ چقدر قشنگن که دختری به مغروری می هو رو به زانو دراورده؟ گفت نمی ونه چرا دوستم داره فقط کل وجودم رو میخواد
🦊ولی.. در عوضش یه فولی بهم میدی
🐰چی عزیزم.
دستام ور گرفت و توی دستاش فشوردم گفت
🦊قول میدی پام وایسی؟
قول میدی ولم نکنی؟
لبخندی زدم و گفتم
🐰قسم میخورم که عاشقت بمونم و ولت نکنم دختر کوچولوی من... تو مال منی
بغلش کزمدچ سفت فشارس دادم می هو با هر دختری فرق داشت و این عالی بود
🦊مرسی تو زندگیمی
🐰منم ممنونم که حاضری عشقم رو بپذیری
ویو می هو دو ماه بعد یه هفته قبل تولد کوک :
بقیه صبح دوستان
۱.۲k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.