فیک تهیونگ( اعذاب عشق )پارت۱
از زبان ا/ت
داستان من از اونجایی شروع شد که خواهرم با یه مرده ثروتمندی به نام کیم تهیم ازدواج کرد خواهرم خودش هم وضعیت مالی خیلی خوبی داشت اما اونطوری که خودش برام گفته بود عاشق این مرد بود . کیم تهیم یه پسر داشت به اسم تهیونگ که ۲ سال ازم بزرگ بود به طوری اتفاقی ما توی یه دبیرستان باهم درس میخوندیم منم با خواهرم رفتم به عمارت آقای کیم و اونجا زندگی میکردیم منو تهیونگ مثل دوتا دوست شده بودیم که بعده چند ماه به هم اعتراف کردیم که همو دوست داریم اما این خاطرات خوش دوامی نداشت یه شب شوم رفتم آشپزخونه عمارت که یهو خواهرم رو دیدم که جسم بیهوش و خونیش روی زمینه من اون شب دو نفر رو از دست داده بودم یکیش خواهرم یکیش عشقم…
تهیونگ درست همون شب گذاشته بود و رفته بود خواهرم کشته شده بود اما قاتل پیدا نشد من مطمئنم که قاتل خواهرم کیم تهیونگه چون با اینکه خواهرم زن پدرش بشه مشکل داشت اگر هم اون نباشه حداقل بگم یکی از اعضای اون عمارت شاهنشاهی مسئول مرگ خواهرمه ، بعده مرگ خواهرم برگشتم عمارت خودمون و به مدت ۴ سال برای اینکه یه روز بتونم برگردم به اون عمارت و انتقام خواهرم رو بگیرم صبر کردم .
وای خیلی برای این رمان ذوق دارم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد 😆💜
داستان من از اونجایی شروع شد که خواهرم با یه مرده ثروتمندی به نام کیم تهیم ازدواج کرد خواهرم خودش هم وضعیت مالی خیلی خوبی داشت اما اونطوری که خودش برام گفته بود عاشق این مرد بود . کیم تهیم یه پسر داشت به اسم تهیونگ که ۲ سال ازم بزرگ بود به طوری اتفاقی ما توی یه دبیرستان باهم درس میخوندیم منم با خواهرم رفتم به عمارت آقای کیم و اونجا زندگی میکردیم منو تهیونگ مثل دوتا دوست شده بودیم که بعده چند ماه به هم اعتراف کردیم که همو دوست داریم اما این خاطرات خوش دوامی نداشت یه شب شوم رفتم آشپزخونه عمارت که یهو خواهرم رو دیدم که جسم بیهوش و خونیش روی زمینه من اون شب دو نفر رو از دست داده بودم یکیش خواهرم یکیش عشقم…
تهیونگ درست همون شب گذاشته بود و رفته بود خواهرم کشته شده بود اما قاتل پیدا نشد من مطمئنم که قاتل خواهرم کیم تهیونگه چون با اینکه خواهرم زن پدرش بشه مشکل داشت اگر هم اون نباشه حداقل بگم یکی از اعضای اون عمارت شاهنشاهی مسئول مرگ خواهرمه ، بعده مرگ خواهرم برگشتم عمارت خودمون و به مدت ۴ سال برای اینکه یه روز بتونم برگردم به اون عمارت و انتقام خواهرم رو بگیرم صبر کردم .
وای خیلی برای این رمان ذوق دارم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد 😆💜
۱۵۰.۹k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.