۲۰

۲۰

لونا.*از خواب بیدار شدم دیدم نیم ساعت گذشته رفتم پایین دیدم پسرا دور هم جمع شدن دارن حرف میزنند*چیکار میکنید
جیمین.هیچی خوبی
لونا.اره خوبم مثل اینکه انرژی گرفتم واقعا خسته بودم
کوک.لونا داروت با یک لیوان آب روی میزه
لونا.باشه مرسی
جیمین.لونا حس و حال داری بریم یکم دور دور
لونا.اره
کوک.خسته نیستی
لونا.نه بابا میرم حاضر بشم
جین.منو نامجون و یونگی و جیهوپ باید بریم کمپانی تا ببینیم چه ایده ای به ذهنمون میاد
کوک.باشه فقط مواظب باشید لونا خیلی تیزه اگر مشکوک رفتار کنید می‌فهمه
نامجون.باشه شما برید
لباس لونا رو میزارم

لونا.بریمم
کوک.جیمین بیا بریم دیگه
جیمین.اومدم
لونا.خب اول کجا بریم
تهیونگ.اول بریم پارک بعدش بریم یه غذایی بخوریم
جیمین.اوکی
لونا. بریم پارک
جیمین.باشه شما برید الان میام *بچه ها رفتن منم زنگ زدم به نامجون هیونگ*
نامجون.الو
جیمین.چیکار کردین
نامجون.فعلا هیچی
جیمین.فقط زود تر ایدتونو پیدا کنید
نامجون.باشه
لونا.جیمین بیا دیگه
جیمین.اومدم
لونا. کوک
کوک.هوم
لونا.بیا مسابقه
تهیونگ.منم هستم
جیمین.منم همینطور
لونا.باشه پس تا جای سرسره هر کس دیر تر برسه یک آرزوی انجام شدنی از اون سه نفر دیگر و بر آورده می‌کنه
همه.قبوله
لونا.یک....دو ....سه



جیمین.لونا عقب موندی
لونا.چرا ....اینقدر ....شما ....سریع... میدویین
کوک.باختی
لونا.کی اول شد
کوک.من
لونا.خب باشه ارزوتو بگو
کوک.خب....

بنظرتون ایدش چی باشه