سناریو بی تی اس
وقتی که اعضا رو بیرون میندازی
نامجون: ایشون بدلیل اینکه داشتن کتاب میخواندند و آب میخورند و بعد که خواستن بنشینند بر روی مبل اشتباهی نشستن رو گوشی ا/ت و الان بیرون دارن متاسفانه با یه گربه خیابونی درباره ی اینکه چگونه چیزی را نابود نکند صحبت میکند
سوکجین: داشتن به صورت هندسام خود در آیینه نگاه میکردن که ناگهان ا/ت زد آیینه را شکوند و جین عصبی شد و دعوا را شروع کرد، دعوا تا جایی ادامه داشت که ا/ت جین را از خونه انداخت بیرون و الان جین دارد به خانه ی دیگری خود که پر از آیینه هست میرود
یونگی: ایشون تازه از بیرون برگشتن و خیلی خسته بودن تا رفتن روی تخت ا/ت داد زد
ا/ت: همه شوهر دارن ما هم شوهر داریم دلم میخواد ببینم وقتی هم بیرون میندازمت اونجا هم میخوابی
و بعد در را باز کرد تا یونگی را پرت کند بیرون که ناگهان صورت مظلوم پیشی ماننده یونگی را دید و دلش سوخت و او را بیرون ننداخت
هوسوک: ایشون داشتن سانشاینِ شون را صدا میکردن که دیدن ا/ت خیلی عصبی دارد با تلفن هر میزند که وقتی دید هوسوک هی دارد صداش میکند بیشتر عصابش خورد شد و هوسوک بیچاره و بی گناه را بیرون انداخت و هوسوک هم رفت پیش یونگی جونش
جیمین: خوب ایشون چونکه خیلی هواسش بهت بود و خوب تو رو میشناخت و هر کاری که میخواستی انجام میداد بیرون انداخته نشد
تهیونگ: جناب کیم امروز اصلا عصاب نداشتن و ا/ت هم هی سوال میپرسید ازشون یک دفعه گفت
تهیونگ: اه خیلی رومخی این سوال ها چه بدرده تو می خوره اصلا زندگی منه به تو چه
ا/ت هم که انگار کرمه درنشون فعال شده بود گفت
ا/ت: حالا که زندگی تو به من مربوط نیست میتونم بندازمت بیرون
و تهیونگ را از خانه بیرون انداخت
جانگ کوک: خیلی عادی داشت شیرموز خود را میخورد که ا/ت گفت
ا/ت: دِ بسته دیگه همش شیر موز شیر موز اه حال بهم خورد
جانگ کوک: حالا شیر کاکائو کجاش خوش مزه هست ها بگو ببینم کجاش خوشمزه هست
ا/ت: پس به شیر کاکائو بی احترامی میکنی
و بعد از گفتن این حرف خود آقای جئون جانگ کوک را از خانه بیرون انداخت
و ا/ت هم در آن روز پریود بوده
نامجون: ایشون بدلیل اینکه داشتن کتاب میخواندند و آب میخورند و بعد که خواستن بنشینند بر روی مبل اشتباهی نشستن رو گوشی ا/ت و الان بیرون دارن متاسفانه با یه گربه خیابونی درباره ی اینکه چگونه چیزی را نابود نکند صحبت میکند
سوکجین: داشتن به صورت هندسام خود در آیینه نگاه میکردن که ناگهان ا/ت زد آیینه را شکوند و جین عصبی شد و دعوا را شروع کرد، دعوا تا جایی ادامه داشت که ا/ت جین را از خونه انداخت بیرون و الان جین دارد به خانه ی دیگری خود که پر از آیینه هست میرود
یونگی: ایشون تازه از بیرون برگشتن و خیلی خسته بودن تا رفتن روی تخت ا/ت داد زد
ا/ت: همه شوهر دارن ما هم شوهر داریم دلم میخواد ببینم وقتی هم بیرون میندازمت اونجا هم میخوابی
و بعد در را باز کرد تا یونگی را پرت کند بیرون که ناگهان صورت مظلوم پیشی ماننده یونگی را دید و دلش سوخت و او را بیرون ننداخت
هوسوک: ایشون داشتن سانشاینِ شون را صدا میکردن که دیدن ا/ت خیلی عصبی دارد با تلفن هر میزند که وقتی دید هوسوک هی دارد صداش میکند بیشتر عصابش خورد شد و هوسوک بیچاره و بی گناه را بیرون انداخت و هوسوک هم رفت پیش یونگی جونش
جیمین: خوب ایشون چونکه خیلی هواسش بهت بود و خوب تو رو میشناخت و هر کاری که میخواستی انجام میداد بیرون انداخته نشد
تهیونگ: جناب کیم امروز اصلا عصاب نداشتن و ا/ت هم هی سوال میپرسید ازشون یک دفعه گفت
تهیونگ: اه خیلی رومخی این سوال ها چه بدرده تو می خوره اصلا زندگی منه به تو چه
ا/ت هم که انگار کرمه درنشون فعال شده بود گفت
ا/ت: حالا که زندگی تو به من مربوط نیست میتونم بندازمت بیرون
و تهیونگ را از خانه بیرون انداخت
جانگ کوک: خیلی عادی داشت شیرموز خود را میخورد که ا/ت گفت
ا/ت: دِ بسته دیگه همش شیر موز شیر موز اه حال بهم خورد
جانگ کوک: حالا شیر کاکائو کجاش خوش مزه هست ها بگو ببینم کجاش خوشمزه هست
ا/ت: پس به شیر کاکائو بی احترامی میکنی
و بعد از گفتن این حرف خود آقای جئون جانگ کوک را از خانه بیرون انداخت
و ا/ت هم در آن روز پریود بوده
۷.۷k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.