من و تو پارت ۹

من و تو پارت ۹
معلم گفت حالا که اصرار داریند باشه
داشتم آروم بلند میشودم که معلم گفت آها بعد داشت یادم میرفت چویا مادرت گفت امروز نمیتونه بیاد دنبالت و خونه نمیاد
چویا با ناراحتی گفت آها باشه ممنون که گفتید
از زبون چویا
کوثر رفتم سمت الیسا در گوشش چیزی گفت
الیسا هم تایید کرد
کوثر اومد درگوشم گفت
من امروز تنهام بیا بریم خونه ما(نویسنده:میدونم تازه دوست شدن اما چیکار کنم😩)
گفتم اما
دیدم جوری نگاه میکنه که نمیتونم بهش بگم نه
به معلم گفتم خانم میشه به مامانم بزنم
گفت باشه
الو سلام
سلام مامان
چیشده چویا
میگم میشه برم خونه دوستم
چی نه
اما مامان من چه جوری برم خو
گفتم نه
آخه
که کوثر گوشی رو گرفت و با مامانم صحبت کرد و داد به من
چویا پسرم لطفا حواست به رفتارت تو اونجا باشه
چی یعنی
بله میتونی بری اما شلوغ نکن
چشم خدافظ
خدافظ عزیزم
بفرمایید خانم
معلم مرسی
کوثر خانم میشه به مامان الیسا هم زنگ بزنید
معلم اممم باشه
ممنون مرسی خدانگهدار
الیسا مامانت
الو دخترم میتونی بری باشه خدانگهدار جیگرم
الیسا خوشحال میشه
معلم:کوثر به مامانت
خانم مامانم اجازه میده
معلم بازم زنگ بزن و بگو
چشم اما میشه خودتون بگید چون میخوام کیفمو جمع کنم
معلم کوثر
چشم آلو سلام مامان میشه دوستام بیان خونه باشه میشه به خانم معلم هم بگید که خیالم راحت شه
معلم الو سلام ممنون بله (و بلا بلا بلا)
باشه ممنون مرسی خدانگهدار
میتونیم بریم
خودم میبرمتون
همگی گفتیم البته الیسا نوشت چشم

شرمنده نبودم واینکه احتمالا دیر بهدیر بزارم چون الان به نت دختر خالم وصل شدم (نتم تموم شد😶)
بخاطر همین اگه دیر میزارم یا چرت میشه شرمنده