پارت۶
پارت۶
ت/ا: ببخشید مایکی گریه
مایکی؛ من چاقو خوردم تو گریه میکنی
ت/ا:( پاک کردن اشک توسط مایکی( خوب دارم برای تو گریه میکنم مایکی.
مایکی:( خیلی ریلکس گفت) درد نمی کنه نگران نباش
ت/ا: ولی من باعثش شدم
مایکی: اگه خیلی نگران هستی میتونی یکمی خون بهم بدی
ت/ا: چجوری
مایکی: خوب من ویامپرم
ت/ا: وات
مایکی: آه یعنی خون میخورم برام خوبه خوبم میکنه
ت/ا :اگه خوبت میکنه باشه
مایکی: باز کردن کروبات لیس زدن
تا:( مرمر شدن)
مایکی :خوب نیشمو تا نصفه فرو میکنم تا دردش کمتر باشه
ت/ا: باش ...(حرفت نصفه موند که مایکی گازت گرفت مایکی درد داره)
مایکی: هممم خون خوش مزه ای داری تا چان
ت/ا :خوب مایکی کامل خوب نشدی بیا خونه ی ما
مایکی: باشه
ت/ا: پس میشه سرتون از گردنم بیرون بیاری
مایکی: باشهههه دورویاکی هم دارین
ت/ا: آره چرا مگه دوست داری
مایکی: من قاتل دورویاکی هستم
ت/ا/ خندیدن خیلی بانمک هستی مایکی
مایکی: خیلی قشنگ میخندی
ت/ا: سرخ شدن ممنون بریم آخه لباست کامل خونه بریم تا کسی به پولیس زنگ نزده
مایکی: باشههههه
ت/ا: خوب اما خواهرته
مایکی: آره ولی مامانمون جدا هستنذمامان اما اونو جلوی خونه ی ما ول کرده
ت/ا: زنیکه ی جنده( تو راه به خونتون کلی حرف زدین)بعدشم رسیدن خونه تون تو اول رفتی داخل خونه
ت/ا: مامانی بابایی دوستمو آوردم خونه اگه اشکالی ندارد
مامان: نه عزیزم چرا اشکال داشته باشه
بابا: چرا هههه مگه پسره
ت/ا: آره
بابات و مامانت: جان
مامانت: دیدی گفتم که عاشق ی پسر خفن دیگه میشی
ت/ا ؛نخیرم من جاناتان رو خیلی دوست دارم مایکی هم جون منو از دست چندتا پسر نجات داد منم خواستم بابایی ی نگاهی به زخمی که بخاطر من برداشت رو درمان کنه همینه
بابا :جان به بهترین شکل ممکن درمانش میکنم
مایکی :(آمد داخل )من سانو مانجیرو هستن ولی مایکی صدام کنید
ادامه رو بعدن میگم تا پارت بعد بوس
ت/ا: ببخشید مایکی گریه
مایکی؛ من چاقو خوردم تو گریه میکنی
ت/ا:( پاک کردن اشک توسط مایکی( خوب دارم برای تو گریه میکنم مایکی.
مایکی:( خیلی ریلکس گفت) درد نمی کنه نگران نباش
ت/ا: ولی من باعثش شدم
مایکی: اگه خیلی نگران هستی میتونی یکمی خون بهم بدی
ت/ا: چجوری
مایکی: خوب من ویامپرم
ت/ا: وات
مایکی: آه یعنی خون میخورم برام خوبه خوبم میکنه
ت/ا :اگه خوبت میکنه باشه
مایکی: باز کردن کروبات لیس زدن
تا:( مرمر شدن)
مایکی :خوب نیشمو تا نصفه فرو میکنم تا دردش کمتر باشه
ت/ا: باش ...(حرفت نصفه موند که مایکی گازت گرفت مایکی درد داره)
مایکی: هممم خون خوش مزه ای داری تا چان
ت/ا :خوب مایکی کامل خوب نشدی بیا خونه ی ما
مایکی: باشه
ت/ا: پس میشه سرتون از گردنم بیرون بیاری
مایکی: باشهههه دورویاکی هم دارین
ت/ا: آره چرا مگه دوست داری
مایکی: من قاتل دورویاکی هستم
ت/ا/ خندیدن خیلی بانمک هستی مایکی
مایکی: خیلی قشنگ میخندی
ت/ا: سرخ شدن ممنون بریم آخه لباست کامل خونه بریم تا کسی به پولیس زنگ نزده
مایکی: باشههههه
ت/ا: خوب اما خواهرته
مایکی: آره ولی مامانمون جدا هستنذمامان اما اونو جلوی خونه ی ما ول کرده
ت/ا: زنیکه ی جنده( تو راه به خونتون کلی حرف زدین)بعدشم رسیدن خونه تون تو اول رفتی داخل خونه
ت/ا: مامانی بابایی دوستمو آوردم خونه اگه اشکالی ندارد
مامان: نه عزیزم چرا اشکال داشته باشه
بابا: چرا هههه مگه پسره
ت/ا: آره
بابات و مامانت: جان
مامانت: دیدی گفتم که عاشق ی پسر خفن دیگه میشی
ت/ا ؛نخیرم من جاناتان رو خیلی دوست دارم مایکی هم جون منو از دست چندتا پسر نجات داد منم خواستم بابایی ی نگاهی به زخمی که بخاطر من برداشت رو درمان کنه همینه
بابا :جان به بهترین شکل ممکن درمانش میکنم
مایکی :(آمد داخل )من سانو مانجیرو هستن ولی مایکی صدام کنید
ادامه رو بعدن میگم تا پارت بعد بوس
۵۹۲
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.