پارت 25
علامت ها
کوک
ا/ت
~دستیار های کوک
"تهیونگ
جیمین
دستیار های جیمین که میشه دستیار ج
جین وو
امپولانس
پرستار
دکتر
پلیس
گروگان تهیونگ که میشه گ ت
(خوب من کرمم فوران کرده و این که کوک اون لحظه میخواست به ا/ت چاقو بزنه تمامش توی تصور کوک بود ولی اینکه ا/ت توی بیمارستان هستش و این اتفاق ها نه واگعیه)
کوک:نه من نمیتونم این کار رو بکنم
ا/ت:چه کاری نمیتونی بکنی؟
کوک:هیچی بهش فکر نکن و خوب استراحت کن
ا/ت:باشه خداحافظ
(کوک دست های ا/ت رو میگیره و ازش خداحافظی میکنه)
ا/ت توی دلش میگه:مراقب خودت باش کوکی
(کوک از بیمارستان میره بیرون و میچسبه به دیوار و میگه)
کوک:چطور میخواستم اینکار رو بکنم لعن.تی لعن.تیییی
(داد میزنه و همچنین خودش رو میزنه)
(میوفته روی زمین و ناراحته و آروم یه اشک از روی چشمش جاری میشه)
(یهویی یه وَن میاد جلوی در بیمارستان و یکی ازش پیاده میشه و به سمت کوک میاد کوک که سرش پایینه متوجه نمیشه)
( گروگان گیر موقتیه)
(گروگان گیر سریع اصلحه رو میزاره روی سر کوک و بهش میگه)
گروگان گیر:یا بلند میشی یا با کتک میبرمت
(کوک که نقشه توی سرش داره به حرف اون اهمیت نمیده و خودش رو به بیهوشی میزنه)
(گروگان گیر روی زانو هاش میشینه که نگاهی به کوک کنه که ناگهان....)
خوب عاشقان این رمان لایک ها به بالا ²⁵ تا برسه پارت ²⁶ میزارم
کوک
ا/ت
~دستیار های کوک
"تهیونگ
جیمین
دستیار های جیمین که میشه دستیار ج
جین وو
امپولانس
پرستار
دکتر
پلیس
گروگان تهیونگ که میشه گ ت
(خوب من کرمم فوران کرده و این که کوک اون لحظه میخواست به ا/ت چاقو بزنه تمامش توی تصور کوک بود ولی اینکه ا/ت توی بیمارستان هستش و این اتفاق ها نه واگعیه)
کوک:نه من نمیتونم این کار رو بکنم
ا/ت:چه کاری نمیتونی بکنی؟
کوک:هیچی بهش فکر نکن و خوب استراحت کن
ا/ت:باشه خداحافظ
(کوک دست های ا/ت رو میگیره و ازش خداحافظی میکنه)
ا/ت توی دلش میگه:مراقب خودت باش کوکی
(کوک از بیمارستان میره بیرون و میچسبه به دیوار و میگه)
کوک:چطور میخواستم اینکار رو بکنم لعن.تی لعن.تیییی
(داد میزنه و همچنین خودش رو میزنه)
(میوفته روی زمین و ناراحته و آروم یه اشک از روی چشمش جاری میشه)
(یهویی یه وَن میاد جلوی در بیمارستان و یکی ازش پیاده میشه و به سمت کوک میاد کوک که سرش پایینه متوجه نمیشه)
( گروگان گیر موقتیه)
(گروگان گیر سریع اصلحه رو میزاره روی سر کوک و بهش میگه)
گروگان گیر:یا بلند میشی یا با کتک میبرمت
(کوک که نقشه توی سرش داره به حرف اون اهمیت نمیده و خودش رو به بیهوشی میزنه)
(گروگان گیر روی زانو هاش میشینه که نگاهی به کوک کنه که ناگهان....)
خوب عاشقان این رمان لایک ها به بالا ²⁵ تا برسه پارت ²⁶ میزارم
۹.۶k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.