𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐞𝐨𝐮𝐥 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧=۷ 𝐏𝐚𝐫𝐭=۱۸
*۳ روز بعد*
برگشتیم به شهر و به پیدینیم اشتی کردنمون رو اطلاع دادیم خیلی خوشحال شد حتی میگه من منتظر عروسی تونم
ازش راجب اینکه ازدواج ما دوتا مشکلی داره یا نه هم پرسیدیم گفت نه نداره
خیلی خوشحال بودم اما ته میگه پسرا گفتن که میخوایم زندگی تشکیل بدیم و شاید دیگه با کمپانی قرارداد نبندیم
از این موضوع زیاد مطمئن نیستم نمیخام بزارم ته به خاطر من قرارداد رو فسق کنه
ته_ا.ت......
_بلههه
ته_کجایی
_اینجام
ته_بیا کارت دارم
_چیشده
ته_ببین من میخوام یک چیزی رو بهت بگم
_بگو
ته_من وقتی که باهم خوابیدیم خب اونجا که کام کردم خب داخلت کام کردم
_چیییییی؟ینی.....ینی......
ته_💔😔
_یاااا چرا ناراحتی
ته_چون کار اشتباهی کردم و تو الان عصبی هستی
_چه اهمیتی داره؟وقتی قراره بعدش مادر شم؟
ته_ینی خوشحالی؟
_اوهوم مادر بجه هایی میشم که باباشون جذاب ترین قرد دنیاس
ته_واووو منم مادر بچه هایی میشم که مامانشون خوشگل ترین و بی نظیر ترین زن دنیاس
_امممم تو قراره مادرشون شی؟😂🥲
ته_عه چیزه اشتب شد پدر😂
_حواستو جمع کن😂
ته_چاگیا میدونی چیه؟
_چی؟
ته_بزرگترین رویای من پدر شدنه...دلم میخواد یک پدر عالی مث پدر خودم برای بچه هام بشم
_بیب تو همین الانشم هنوز چیزی نیست بهترین پدر دنیایی
ته_برای تو دیگه اره؟😏
_یاااا خیلی خاک بر سری منو باش چی میگم این چی برداشت میکنه
ته_ببخشید🚶😂
_زهرمار
ته_باید هرچه زودتر به فکر ازدواج باشیم نمیخوام بچه هامون داخل عروسی باشن🙄😂
_راستی میگی
ته_حتی باید دنبال خونه بگردیم
_یاااا همین خونه که ای که من دارم خوبه برامون
ته_خیر.....اون خونه برای ما کوچیکه من ۵ تا بچه میخوام برای ۷ نفر اونجا کوچیکه
_یااااااا فکر هنه جاشو کردی میگی ۵ تا بچه؟کی این همه بچه رو بزایه؟
ته_خب معلومه تو
_نه من گفتم تو بزا😑
ته_من میخوام باید بیاری
_برو باو میخوای پاره بشم؟بعدشم این همه بار بخوای چیز کنی دیگه چیزی از من نمیمونه
ته_پس باید اون شب یک جوری میزدم که ۵ تا باهم میومد تو وجودت
_برو گمشوو منحرف بدبخت
ته_دروغ میگم کار خودمو خودتو راحت میکردم
_ها دیگه میخوایواندام ضریف منو بفاک بدی اره؟من ۵ تا نمیارم یکی بسه
ته_چاگی حداقل ۲ تا
_حالا بزار یکیش بیاد بعد به فکر دومیش باش
ته_چشم
۵ روز بعد
امروز ته گفت که باهم بریم یک جایی هرچی گفتم کجا گفت سورپرایزه
گفت ساعت ۴ حاضر باشم میاد دنبالم من تو خونه ی خودم بودم
جئونگ_پیدینیم گفت که شاید از کارت بخوای کنار بکشی اره؟
_اوهوم ته گفته که میخواد یک زندگی اروم داشته باشیم....به دور از مشغله های کاری
جئونگ_عالیه......توی این مدت که منو فراموش نمیکنی نه؟
_یاااااا تو مثل مادرمی هرروز میام پیشت چرا باید فراموشت کنم؟
جئونگ_نمیدونم گفتم شاید........
برگشتیم به شهر و به پیدینیم اشتی کردنمون رو اطلاع دادیم خیلی خوشحال شد حتی میگه من منتظر عروسی تونم
ازش راجب اینکه ازدواج ما دوتا مشکلی داره یا نه هم پرسیدیم گفت نه نداره
خیلی خوشحال بودم اما ته میگه پسرا گفتن که میخوایم زندگی تشکیل بدیم و شاید دیگه با کمپانی قرارداد نبندیم
از این موضوع زیاد مطمئن نیستم نمیخام بزارم ته به خاطر من قرارداد رو فسق کنه
ته_ا.ت......
_بلههه
ته_کجایی
_اینجام
ته_بیا کارت دارم
_چیشده
ته_ببین من میخوام یک چیزی رو بهت بگم
_بگو
ته_من وقتی که باهم خوابیدیم خب اونجا که کام کردم خب داخلت کام کردم
_چیییییی؟ینی.....ینی......
ته_💔😔
_یاااا چرا ناراحتی
ته_چون کار اشتباهی کردم و تو الان عصبی هستی
_چه اهمیتی داره؟وقتی قراره بعدش مادر شم؟
ته_ینی خوشحالی؟
_اوهوم مادر بجه هایی میشم که باباشون جذاب ترین قرد دنیاس
ته_واووو منم مادر بچه هایی میشم که مامانشون خوشگل ترین و بی نظیر ترین زن دنیاس
_امممم تو قراره مادرشون شی؟😂🥲
ته_عه چیزه اشتب شد پدر😂
_حواستو جمع کن😂
ته_چاگیا میدونی چیه؟
_چی؟
ته_بزرگترین رویای من پدر شدنه...دلم میخواد یک پدر عالی مث پدر خودم برای بچه هام بشم
_بیب تو همین الانشم هنوز چیزی نیست بهترین پدر دنیایی
ته_برای تو دیگه اره؟😏
_یاااا خیلی خاک بر سری منو باش چی میگم این چی برداشت میکنه
ته_ببخشید🚶😂
_زهرمار
ته_باید هرچه زودتر به فکر ازدواج باشیم نمیخوام بچه هامون داخل عروسی باشن🙄😂
_راستی میگی
ته_حتی باید دنبال خونه بگردیم
_یاااا همین خونه که ای که من دارم خوبه برامون
ته_خیر.....اون خونه برای ما کوچیکه من ۵ تا بچه میخوام برای ۷ نفر اونجا کوچیکه
_یااااااا فکر هنه جاشو کردی میگی ۵ تا بچه؟کی این همه بچه رو بزایه؟
ته_خب معلومه تو
_نه من گفتم تو بزا😑
ته_من میخوام باید بیاری
_برو باو میخوای پاره بشم؟بعدشم این همه بار بخوای چیز کنی دیگه چیزی از من نمیمونه
ته_پس باید اون شب یک جوری میزدم که ۵ تا باهم میومد تو وجودت
_برو گمشوو منحرف بدبخت
ته_دروغ میگم کار خودمو خودتو راحت میکردم
_ها دیگه میخوایواندام ضریف منو بفاک بدی اره؟من ۵ تا نمیارم یکی بسه
ته_چاگی حداقل ۲ تا
_حالا بزار یکیش بیاد بعد به فکر دومیش باش
ته_چشم
۵ روز بعد
امروز ته گفت که باهم بریم یک جایی هرچی گفتم کجا گفت سورپرایزه
گفت ساعت ۴ حاضر باشم میاد دنبالم من تو خونه ی خودم بودم
جئونگ_پیدینیم گفت که شاید از کارت بخوای کنار بکشی اره؟
_اوهوم ته گفته که میخواد یک زندگی اروم داشته باشیم....به دور از مشغله های کاری
جئونگ_عالیه......توی این مدت که منو فراموش نمیکنی نه؟
_یاااااا تو مثل مادرمی هرروز میام پیشت چرا باید فراموشت کنم؟
جئونگ_نمیدونم گفتم شاید........
۵۴.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.