قرار بود داداشم بره بیرون......
قرار بود داداشم بره بیرون......
منم روی مبل نشسته بودم و هیچ کاری باهاش نداشتم که دیدم عین وحشیا اومد قوطی ابو روم خالی کرد منم لجم گرفت بعد ته همون قوطی که هنوز آب داشت رو رفتم کامل خالی کردم روی لباسی که آویزون کرده بود و قرار بود بپوشه 😁😁😁😁
من این کارو باهاش میکنم شماها چی کار میکنید؟
بگید بخندیم
منم روی مبل نشسته بودم و هیچ کاری باهاش نداشتم که دیدم عین وحشیا اومد قوطی ابو روم خالی کرد منم لجم گرفت بعد ته همون قوطی که هنوز آب داشت رو رفتم کامل خالی کردم روی لباسی که آویزون کرده بود و قرار بود بپوشه 😁😁😁😁
من این کارو باهاش میکنم شماها چی کار میکنید؟
بگید بخندیم
۱.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.