Love Army part6
(یو(فندق)فک کردی میتونی منو از گذاشتن عکسای سم باز داری؟(فارسی روم تاثیر گذاشته(چقد پرانتز)))
که هه سو رو دیدم(خواهر عنش).به ته گفتم تو برو منم میام اونیم دم دره(میخواد جرش بده🗿).ته:اوک .هه سو:دیشب کجا بودی نگرانت بودم(با داد)(نویسنده:تورو سننه قربونت برم؟) میسو:دلم میخواد تنها باشم به تو چه؟من زندگی خودمو دارم.هه سو:دختره پررو(سیلی میزنه بهش شاتاپپپ)دیگه حق نداری بیای خونه!(و گم میشود میرود)می سو:هوففففف.
(تو ماشین)
ته:چی شد؟میسو:(همه چیو ز میزنه)ته:اوه...پس کلا پیش خودمی(پوزخند)
(تو خونه)
ته:بیبی فیلم ببینیم؟میسو:آره فقط... چی ببینیم؟ته: اون با من(چشمک)
(ویو میسو)
داشتیم فیلم میدیدیم که یه صحنه حساس(ازون خاک بر سریا)اومد چشمام گرد شد به ته نگاه کردم که دیدم لبشو گاز گرفته داشت عرق می ریخت.انقد خنده دار شدا بود که نگو .پقی زدم زیر خنده.تهیونگ:مرض.(چشم غره)نکنه امشبم میخوای..... میسو:نه قربون دستت .پریشب برای هفت جدم بس بود ته: ولی باید تنبیه بشی.میسو:نه...(فرار می کند)تهیونگم با سرعت جت میگیرتش!ته:گرفتمت.خودن بگو چجوری تنبیهت کنم.میسو:م...من چ...چه میدونم.ته:۱۵ تا اسپنک.می سو:نههههه زیادههههه.ته:همینی که گفتم بیبی گرل.اعتراض کنی بیشتر میشه هاا.فهمیدی؟میسو:ولی تهیونگ....ته:هیش بهم بگو ددی(میدونید ددی تو فارسی یعنی وحشی گری؟(کتاب فارسی!)).ته می سو رو برمیگردونه رو به دیوار و دامنشو میده بالا و شروع میکنه.ته:بشمار بیب میسو:ی...یک..د..د..دو..(بیشتر نوشتیم ولی گشادم الی آخر)پ...پ....پا..پانز...پانزدهههه(با فریاد)ته:خوب تحمل کردی بیب فک میکردم دوتای اول میفتی( با پنبه طرف نیستی که:/) ته میسو رو براید استایل بغل میکنه میسو:خوابم میاااددد .ته:چشم الان میریم میخوابیم.میسو:بدون هیچ کار اضافه ای هااا ته:سختا ولی چشم.
(صبح)(ویو میسو)
صبح پاشدن دیدم ته نیست.رفتم تو آشپزخونه دیدم داره پنکیک درست میکنه.میسو:سلام اوپا.ته:اوه بیبی بیدار شدی؟(نه هنو خوابه:/)برات پنکیک درست کردم با شکلات داغ(آشپزخونه رو به فاک ندادی که؟)ته:صبحانه تو بخور منم میرم هایب تمرین.میسو: باشه مواظب خودت باشیا(بغلش میکنه).ته:چشم بیب.(میسو رو بوس میکنه)
(هایب)
کارا:اِ کوک کو؟ ته:نمد.کارا:میرم دنبالش.
(ویو کارا)
کوک رو تو استیج خودش پیدا کردم کارا: جونگکوکا چرا نمیای؟ کوک:حالم بده بیب.(کارا میشینه کنارش):چرا•-•کوک: خوب...راستش...هورنی شدم کارا:چرا(چون چ چسبیده به را:/)کوک:یه نگاه به خودت بنداز.لباسات....\:کارا:اووو...خب حالا فعلا ولش ....کوکپرتش میکنه رو تخت و....
خببببب مستهجناتش برا پارت بعد🗿
تامامممممممم
ناموسا تو ۲۰ پارت تمومش میکنم
دوتا دفتر سرش داریم حروم میکنیم:/
خب شرط ۲۵ تا لایکه
که هه سو رو دیدم(خواهر عنش).به ته گفتم تو برو منم میام اونیم دم دره(میخواد جرش بده🗿).ته:اوک .هه سو:دیشب کجا بودی نگرانت بودم(با داد)(نویسنده:تورو سننه قربونت برم؟) میسو:دلم میخواد تنها باشم به تو چه؟من زندگی خودمو دارم.هه سو:دختره پررو(سیلی میزنه بهش شاتاپپپ)دیگه حق نداری بیای خونه!(و گم میشود میرود)می سو:هوففففف.
(تو ماشین)
ته:چی شد؟میسو:(همه چیو ز میزنه)ته:اوه...پس کلا پیش خودمی(پوزخند)
(تو خونه)
ته:بیبی فیلم ببینیم؟میسو:آره فقط... چی ببینیم؟ته: اون با من(چشمک)
(ویو میسو)
داشتیم فیلم میدیدیم که یه صحنه حساس(ازون خاک بر سریا)اومد چشمام گرد شد به ته نگاه کردم که دیدم لبشو گاز گرفته داشت عرق می ریخت.انقد خنده دار شدا بود که نگو .پقی زدم زیر خنده.تهیونگ:مرض.(چشم غره)نکنه امشبم میخوای..... میسو:نه قربون دستت .پریشب برای هفت جدم بس بود ته: ولی باید تنبیه بشی.میسو:نه...(فرار می کند)تهیونگم با سرعت جت میگیرتش!ته:گرفتمت.خودن بگو چجوری تنبیهت کنم.میسو:م...من چ...چه میدونم.ته:۱۵ تا اسپنک.می سو:نههههه زیادههههه.ته:همینی که گفتم بیبی گرل.اعتراض کنی بیشتر میشه هاا.فهمیدی؟میسو:ولی تهیونگ....ته:هیش بهم بگو ددی(میدونید ددی تو فارسی یعنی وحشی گری؟(کتاب فارسی!)).ته می سو رو برمیگردونه رو به دیوار و دامنشو میده بالا و شروع میکنه.ته:بشمار بیب میسو:ی...یک..د..د..دو..(بیشتر نوشتیم ولی گشادم الی آخر)پ...پ....پا..پانز...پانزدهههه(با فریاد)ته:خوب تحمل کردی بیب فک میکردم دوتای اول میفتی( با پنبه طرف نیستی که:/) ته میسو رو براید استایل بغل میکنه میسو:خوابم میاااددد .ته:چشم الان میریم میخوابیم.میسو:بدون هیچ کار اضافه ای هااا ته:سختا ولی چشم.
(صبح)(ویو میسو)
صبح پاشدن دیدم ته نیست.رفتم تو آشپزخونه دیدم داره پنکیک درست میکنه.میسو:سلام اوپا.ته:اوه بیبی بیدار شدی؟(نه هنو خوابه:/)برات پنکیک درست کردم با شکلات داغ(آشپزخونه رو به فاک ندادی که؟)ته:صبحانه تو بخور منم میرم هایب تمرین.میسو: باشه مواظب خودت باشیا(بغلش میکنه).ته:چشم بیب.(میسو رو بوس میکنه)
(هایب)
کارا:اِ کوک کو؟ ته:نمد.کارا:میرم دنبالش.
(ویو کارا)
کوک رو تو استیج خودش پیدا کردم کارا: جونگکوکا چرا نمیای؟ کوک:حالم بده بیب.(کارا میشینه کنارش):چرا•-•کوک: خوب...راستش...هورنی شدم کارا:چرا(چون چ چسبیده به را:/)کوک:یه نگاه به خودت بنداز.لباسات....\:کارا:اووو...خب حالا فعلا ولش ....کوکپرتش میکنه رو تخت و....
خببببب مستهجناتش برا پارت بعد🗿
تامامممممممم
ناموسا تو ۲۰ پارت تمومش میکنم
دوتا دفتر سرش داریم حروم میکنیم:/
خب شرط ۲۵ تا لایکه
۹.۹k
۰۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.