نفرین شده
پارت ۳۴
***
کوک: ( اومدیم خونه) الان با مامانی میریم دردر..پاشو بریم..آقای چانگ زنگ زد گفت ساعت ۶ حرکت کنیم( الان ساعت ۵ عه)..آجومااا میشه لباسامون و لوازممون رو بزارییی...میخوایم بریم مسافرت
آجوما: حتما پسرم..خوش بگذره
ا/ت: چی الان؟
کوک: اهوم بیا بریم لباس بپوشیم*
* ساعت ۵ و نیم*
ا/ت: خب جی هو و من آماده ایم
کوک: منم آماده ام
ا/ت: بریم
*
کوک: ا/ت رو صندلی مخصوصش نمیشینه چیکار کنم؟
ا/ت: ول کن تو بغلم میگیرمش...بیا بغلم نفسم*.. بابایی اذیتت میکنهه میکشمش
کوک: جرر.. هومم😂🫤
ا/ت: لپ کوک رو بوسیدم*
کوک: منم لپ دوتاشونو بوس کردم*
جی هو: جیغ و خنده*
آقای چانگ از دور: خانواده جئون بیاید دیگهه..ملت منتظر شمانن
ا/ت: مگه دیگه کیا هستن
کوک: دوستای نزدیکمون ( اعضا).. دیدیشون
ا/ت: عع..بریم*
***
کوک: ( اومدیم خونه) الان با مامانی میریم دردر..پاشو بریم..آقای چانگ زنگ زد گفت ساعت ۶ حرکت کنیم( الان ساعت ۵ عه)..آجومااا میشه لباسامون و لوازممون رو بزارییی...میخوایم بریم مسافرت
آجوما: حتما پسرم..خوش بگذره
ا/ت: چی الان؟
کوک: اهوم بیا بریم لباس بپوشیم*
* ساعت ۵ و نیم*
ا/ت: خب جی هو و من آماده ایم
کوک: منم آماده ام
ا/ت: بریم
*
کوک: ا/ت رو صندلی مخصوصش نمیشینه چیکار کنم؟
ا/ت: ول کن تو بغلم میگیرمش...بیا بغلم نفسم*.. بابایی اذیتت میکنهه میکشمش
کوک: جرر.. هومم😂🫤
ا/ت: لپ کوک رو بوسیدم*
کوک: منم لپ دوتاشونو بوس کردم*
جی هو: جیغ و خنده*
آقای چانگ از دور: خانواده جئون بیاید دیگهه..ملت منتظر شمانن
ا/ت: مگه دیگه کیا هستن
کوک: دوستای نزدیکمون ( اعضا).. دیدیشون
ا/ت: عع..بریم*
۲۶.۰k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.