چند پارتی تهیونگ
مونیلا:+
تهیونگ:-
های من مونیلام هستم و ۲۵سالمه ۶ ماهه با تهیونگ نامزدم
و تهیونگم که همتون میشناسین
امروز قرار بود با تهیونگ بریم بیرون
خیلی وقته نرفتیم
راستش جفتمونم آیدلیم در یک سطحیم ولی اون خیلی به خودش فشار میاره
ساعت ۷ قرار بود بریم و الان ساعت۵:۳۰بود
رفتم حموم موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم و یه میکاپ ساده کردم چون خیلییییی خوشگل بودم و چشامم دو رنگ بود یکی آبی و اون یکی سبز
ساعت ۶:۳۰بود منتظر موندم تهیونگ بیاد و تا اونموقع یخورده با گوشیم ور رفتم
ساعت ۷بود ولی هنوز نیومده بود
ساعت ۸ شد
گفتم شاید یادش رفته زنگ زدم بهش
+بووووق...بوووووق
-کار دارم زنگ نزن
+نمیای؟
-مگه کَری میگم کار دارممم(با داد)
و قطع کرد
بغضم گرفته بود
یعنی چی
چند وقته همش میگه کار دارم
اصلا ولش کن میرم کمپانی
پاشدم رفتم کمپانی که کار میکردم
رفتم اتاقم در رو بستم و گریه میکردم
بعد چند وقت ویولن مو ورداشتم و یه آهنگ خیلی دلنشین میزدم
من و تهیونگ این آهنگ رو خیلی دوست داریم
تهیونگ ویو)
امروزاعصابم خورد بود اصلا حوصله نداشتم بعد که مونی(همون مونیلا بهش میگه مونی) زنگ زد و این اتفاق افتاد
خیلی زیاده روی کردم
وای...
امروز قرار بود بریم بیرون!
خاک بر سرت تهیونگ اه باید برم پیشش
...نه اون الان میره کمپانی
رفتم یه بسته ترشک با طرح قلب و سس ترشک گرفتم یه دسته گل رنگی هم گرفتم چون مونی خیلی از اینا خوشش میومد و رفتم کمپانی
دیدم یه صدای دلنشین ویولن میاد....مطمئنم خودشه....این آهنگو خیلی دوست دارم
یواشکی در اتاقش رو باز کردم.....
خب چطوره؟ادامه بدم؟پارت بعد قراره دعوا کنن😅
نظرات رو تو کامنت این پست بگید
بایییی••
تهیونگ:-
های من مونیلام هستم و ۲۵سالمه ۶ ماهه با تهیونگ نامزدم
و تهیونگم که همتون میشناسین
امروز قرار بود با تهیونگ بریم بیرون
خیلی وقته نرفتیم
راستش جفتمونم آیدلیم در یک سطحیم ولی اون خیلی به خودش فشار میاره
ساعت ۷ قرار بود بریم و الان ساعت۵:۳۰بود
رفتم حموم موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم و یه میکاپ ساده کردم چون خیلییییی خوشگل بودم و چشامم دو رنگ بود یکی آبی و اون یکی سبز
ساعت ۶:۳۰بود منتظر موندم تهیونگ بیاد و تا اونموقع یخورده با گوشیم ور رفتم
ساعت ۷بود ولی هنوز نیومده بود
ساعت ۸ شد
گفتم شاید یادش رفته زنگ زدم بهش
+بووووق...بوووووق
-کار دارم زنگ نزن
+نمیای؟
-مگه کَری میگم کار دارممم(با داد)
و قطع کرد
بغضم گرفته بود
یعنی چی
چند وقته همش میگه کار دارم
اصلا ولش کن میرم کمپانی
پاشدم رفتم کمپانی که کار میکردم
رفتم اتاقم در رو بستم و گریه میکردم
بعد چند وقت ویولن مو ورداشتم و یه آهنگ خیلی دلنشین میزدم
من و تهیونگ این آهنگ رو خیلی دوست داریم
تهیونگ ویو)
امروزاعصابم خورد بود اصلا حوصله نداشتم بعد که مونی(همون مونیلا بهش میگه مونی) زنگ زد و این اتفاق افتاد
خیلی زیاده روی کردم
وای...
امروز قرار بود بریم بیرون!
خاک بر سرت تهیونگ اه باید برم پیشش
...نه اون الان میره کمپانی
رفتم یه بسته ترشک با طرح قلب و سس ترشک گرفتم یه دسته گل رنگی هم گرفتم چون مونی خیلی از اینا خوشش میومد و رفتم کمپانی
دیدم یه صدای دلنشین ویولن میاد....مطمئنم خودشه....این آهنگو خیلی دوست دارم
یواشکی در اتاقش رو باز کردم.....
خب چطوره؟ادامه بدم؟پارت بعد قراره دعوا کنن😅
نظرات رو تو کامنت این پست بگید
بایییی••
۱۶.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.