تک پارتی از کوکی؟!
تک پارتی از کوکی؟!
دوباره اونجا بود جایی که هنوزم میتونست داخلش صدای خنده هاشون رو بشنوه صدای گریه هاشون،﴿بیبی)
گفتناشون ولی همه ی این صدا ها و خاطره ها از بین رفته بودن و قرار نبود دوباره به وجود بیان .
زمان و تقدیر باهم دست به دست کردن که فقط از هم جداشون کنن ،ولی شاید این جدایی برای هر دوتاشون خوب بود، کی میدونه شاید جونگ کوک اون بالا ها منتظر ا/ت بود تا یباد دنبالش! دردناک بود که فقط توی خواب میتونست معشوقش رو ببینه ولی اگه این خواب ابدی باشه چی؟
زمانی برای این فکرا نداشت .....درسته اون خودشو از اون دره پرت کرده بود از وقتی این داستان نوشته و خونده شد.
منتظر نظراتتون هستممممم🦋
دوباره اونجا بود جایی که هنوزم میتونست داخلش صدای خنده هاشون رو بشنوه صدای گریه هاشون،﴿بیبی)
گفتناشون ولی همه ی این صدا ها و خاطره ها از بین رفته بودن و قرار نبود دوباره به وجود بیان .
زمان و تقدیر باهم دست به دست کردن که فقط از هم جداشون کنن ،ولی شاید این جدایی برای هر دوتاشون خوب بود، کی میدونه شاید جونگ کوک اون بالا ها منتظر ا/ت بود تا یباد دنبالش! دردناک بود که فقط توی خواب میتونست معشوقش رو ببینه ولی اگه این خواب ابدی باشه چی؟
زمانی برای این فکرا نداشت .....درسته اون خودشو از اون دره پرت کرده بود از وقتی این داستان نوشته و خونده شد.
منتظر نظراتتون هستممممم🦋
۳۴۱
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.