☆مرگ یا عشق☆ part¹²
ویوا.ت
مجبور بودم پیشنهاد کوک رو قبول کنم وگرنه میمردم
ساعت ۳ونیم بود رفتم یه دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون یه آرایش لایت کردم و یه لباس کیوت(اسلاید اول) پوشیدم تقریبا ساعت ۵ بود خواستم زنگ بزنم به کوک که خودش زنگ زدو گفت که برم پایین منم رفتم پایین
ویو کوک
رفتم دم در خونه ی ا.ت و بهش زنگ زدم که بیاد پایین بعد چند مینی در آپارتمان باز شدو ا.ت اومد بیرون خیلی کیوت شده بود واین که خیلی اتفاقی لباسامون ست شده بود(اسلاید دوم) رفتم جلو و گفتم
کوک:آماده ای
ا.ت:اوهوم
کوک:پس بزن بریم
بعد سوار ماشین شدیمو رفتیم سمت یکی از بزرگ ترین رستوران های سئول بعد از چند مینی رسیدیم اونجا خیلی شلوغ بود و ما هم همینو میخواستیم رفتیم روی یه میز که وسط بود نشستیم
بعد از خوردن غذا گفتم که میخوام برم دستشویی
رفتم دستشویی سرو وعضمو درس کردمو اومدم پیش ا.ت جلوش زانو زدمو بهش گفتم
کوک:زندگیتو با من ادامه میدی *زانو زده
ا.ت:بله بله بله *یکمی بلند
مجبور بودم پیشنهاد کوک رو قبول کنم وگرنه میمردم
ساعت ۳ونیم بود رفتم یه دوش چند مینی گرفتم و اومدم بیرون یه آرایش لایت کردم و یه لباس کیوت(اسلاید اول) پوشیدم تقریبا ساعت ۵ بود خواستم زنگ بزنم به کوک که خودش زنگ زدو گفت که برم پایین منم رفتم پایین
ویو کوک
رفتم دم در خونه ی ا.ت و بهش زنگ زدم که بیاد پایین بعد چند مینی در آپارتمان باز شدو ا.ت اومد بیرون خیلی کیوت شده بود واین که خیلی اتفاقی لباسامون ست شده بود(اسلاید دوم) رفتم جلو و گفتم
کوک:آماده ای
ا.ت:اوهوم
کوک:پس بزن بریم
بعد سوار ماشین شدیمو رفتیم سمت یکی از بزرگ ترین رستوران های سئول بعد از چند مینی رسیدیم اونجا خیلی شلوغ بود و ما هم همینو میخواستیم رفتیم روی یه میز که وسط بود نشستیم
بعد از خوردن غذا گفتم که میخوام برم دستشویی
رفتم دستشویی سرو وعضمو درس کردمو اومدم پیش ا.ت جلوش زانو زدمو بهش گفتم
کوک:زندگیتو با من ادامه میدی *زانو زده
ا.ت:بله بله بله *یکمی بلند
۶.۹k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.