عشق سیاه پارت ۱۵
لونا : بچه ها نظرتون چیه امشب برگردیم سئول فردا همگی بریم جزیره ججو
کوک : راست میگه پیشنهاد خوبیه تازه میساکی هم دوباره برمیگرده پیشمون
میرا و جیمین : آره عالیه
میساکی : خب شرکت رو چیکار کنم
میرا : من یه دوستی دارم میتونیم بدیم به اون آدم قابل اعتمادیه
تهیونگ : عزیزم قبول کن
هیونا : آره مامانی بیا بریم پیش بابا
میساکی : خ خب باشه
لونا : ایول من میرم بلیط بگیرم
پرش زمانی به شب
ویو میساکی
داشتم چمدونمو جمع میکردم که دیدم
هیونا با تهیونگ اومدن تو اتاق
تهیونگ : عشقم تموم شد کارت
هیونا : مامانی ببین با بابایی لباسامو جمع کردم
تهیونگ : وایی میساکی چقدر واسه ی این بچه لباس خریدی نصفشو گذاشتم تو چمدون خودم
میساکی : (خنده)
تهیونگ : هیونا تو برو ما الان میایم
هیونا : باشه بابایی من میرم پیش خاله اینا
تهیونگ : خیلی خوشحالم که برگشتی دوباره
میساکی : منم همینطور خیلی دوست دارم
تهیونگ : من بیشتر
بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم
ویو میساکی
دیدم گوشیم زنگ خورد فهمیدم خانواده من و تهیونگ همگی تماس تصویری گرفتن
میساکی : سلام
م م : سلام دخترم خوبی
ب م : اونجا همه چی خوبه
م ته : دخترم هیونا حالش خوبه
ب ته : اگه چیزی لازم داشتی به ما بگو
میساکی : خیلی ممنونم ولی امشب با تهیونگ برمیگردم
همه : مگه آشتی کردین
میساکی : بله فردا هم با دوستامون میریم جزیره ججو
م م : دخترم هیونا رو بیار اینجا
میساکی : برای چی
م م : شنیدم آب و هوای اونجا برای بچه خوب نیست
تهیونگ : سلام
همه : سلام پسرم
ب ته : میبینم که دوباره دل عروسمو به دست آوردی
م ته : حواست باشه اگه دوباره اذیتش کنی من میدونمو تو
تهیونگ : خیالتون راحت دیگه هیچوقت از خودم جداش نمیکنم
میساکی : خب خداحافظ
تهیونگ : بیا بخوابیم
میساکی : هیونا هم بیاد ؟
تهیونگ : آره دیگه بچمو کجا بذارم بخوابه میترسه
میساکی : منم که اینجا شلغمم
تهیونگ : کی گفته تو فرشته منی
پرش زمانی به صبح
ویو میساکی
امروز دیگه قرار بود بریم سئول و بریم ججو لباسامونو پوشیدیم و رفتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم و رسیدیم سئول
میساکی : آخيش دلم واسه اینجا تنگ شده بود
لونا : خب بچه ها بیاین بریم اونور یه ساعت دیگه پروازه
میساکی : صبر کنین من هیونا رو ببرم خونه مامانم
میرا : بدو یه ساعت دیگه پروازه
تهیونگ : زود میایم
رفتیم و هیونا رو بردیم خونه مامان میساکی و برگشتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم و رسیدیم ججو خیلی آب و هوای خوبی داشت .......
کوک : راست میگه پیشنهاد خوبیه تازه میساکی هم دوباره برمیگرده پیشمون
میرا و جیمین : آره عالیه
میساکی : خب شرکت رو چیکار کنم
میرا : من یه دوستی دارم میتونیم بدیم به اون آدم قابل اعتمادیه
تهیونگ : عزیزم قبول کن
هیونا : آره مامانی بیا بریم پیش بابا
میساکی : خ خب باشه
لونا : ایول من میرم بلیط بگیرم
پرش زمانی به شب
ویو میساکی
داشتم چمدونمو جمع میکردم که دیدم
هیونا با تهیونگ اومدن تو اتاق
تهیونگ : عشقم تموم شد کارت
هیونا : مامانی ببین با بابایی لباسامو جمع کردم
تهیونگ : وایی میساکی چقدر واسه ی این بچه لباس خریدی نصفشو گذاشتم تو چمدون خودم
میساکی : (خنده)
تهیونگ : هیونا تو برو ما الان میایم
هیونا : باشه بابایی من میرم پیش خاله اینا
تهیونگ : خیلی خوشحالم که برگشتی دوباره
میساکی : منم همینطور خیلی دوست دارم
تهیونگ : من بیشتر
بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم
ویو میساکی
دیدم گوشیم زنگ خورد فهمیدم خانواده من و تهیونگ همگی تماس تصویری گرفتن
میساکی : سلام
م م : سلام دخترم خوبی
ب م : اونجا همه چی خوبه
م ته : دخترم هیونا حالش خوبه
ب ته : اگه چیزی لازم داشتی به ما بگو
میساکی : خیلی ممنونم ولی امشب با تهیونگ برمیگردم
همه : مگه آشتی کردین
میساکی : بله فردا هم با دوستامون میریم جزیره ججو
م م : دخترم هیونا رو بیار اینجا
میساکی : برای چی
م م : شنیدم آب و هوای اونجا برای بچه خوب نیست
تهیونگ : سلام
همه : سلام پسرم
ب ته : میبینم که دوباره دل عروسمو به دست آوردی
م ته : حواست باشه اگه دوباره اذیتش کنی من میدونمو تو
تهیونگ : خیالتون راحت دیگه هیچوقت از خودم جداش نمیکنم
میساکی : خب خداحافظ
تهیونگ : بیا بخوابیم
میساکی : هیونا هم بیاد ؟
تهیونگ : آره دیگه بچمو کجا بذارم بخوابه میترسه
میساکی : منم که اینجا شلغمم
تهیونگ : کی گفته تو فرشته منی
پرش زمانی به صبح
ویو میساکی
امروز دیگه قرار بود بریم سئول و بریم ججو لباسامونو پوشیدیم و رفتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم و رسیدیم سئول
میساکی : آخيش دلم واسه اینجا تنگ شده بود
لونا : خب بچه ها بیاین بریم اونور یه ساعت دیگه پروازه
میساکی : صبر کنین من هیونا رو ببرم خونه مامانم
میرا : بدو یه ساعت دیگه پروازه
تهیونگ : زود میایم
رفتیم و هیونا رو بردیم خونه مامان میساکی و برگشتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم و رسیدیم ججو خیلی آب و هوای خوبی داشت .......
۱۳.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.