عشقی که بهم دادی
*part 115*
اینم یه پارت جدید و خوشگل که بنظر خودم بد شده بعد از این همه مدت...حالا بماند...امیدوارم خوشتون بیاد
صورتمو بهش نزدیک تر کردم و لباشو با یه حرکت قاپیدم
دیگه نمیخوام ازت جدا شم هیچوقت....
ازم جدا شد لپاش گل انداخته بودن
_الان داری خجالت میکشی مثلا؟
از اون حالت خندونش در اومد و گفت
+نخیرم...کی خجالت کشیده...فعلا شما رژی که روی لبات مونده رو پاک کن تا مضحکه خاص و عام نشدی
*از زبان ا.ت
اینو که گفتم چشمش گرد شدن و انگشت شستشو روی لبش کشید
+عه!!!!...الان جای بوسه ی منو پاک کردی؟
وقتی تهیونگ جا میخوره از همیشه کیوت تره
با حرفی که زدم دست و پاشو گم کرد
_ن...نه عزیزم...ا...اصن چیزه...پاشو بریم...بریم یه ن..ناهاری چیزی بخوریم...هوم؟
+پیتزا
زد زیر خنده و گفت
_باشه پیتزا میخوریم
*از زبان تهیونگ
دستشو گرفتم و از روی نیمکت پارک بلندش کردم
دستمو توی دستش قفل کردم و باهم تا کنار ماشین قدم زدیم
پارک پر درختای زیبا بود
درختایی که با اومدن فصل پاییز لباس نارنجیاشونو تنشون کردن
ولی خوشی توی این لحظه ها رو ا.ت کامل میکرد
تنها کسی که عاشقش شدم
و برای همیشه دوستش خواهم داشت
*چند دقیقه بعد
*از زبان تهیونگ
به ماشین رسیدیم و دست ا.ت رو ول کردم و در ماشینو براش باز کردم تا بشینه(عررررررررررررررررر)
درشو بستم و رفتم تا سوار ماشین شم
نشستم توی ماشین و درو بستم
استارت زدمو راه افتادیم
_راستی ا.ت...هنوزم گوشیت پر از آهنگای قشنگه
+هوم
_یه آهنگ بذار ببینم چی تو چنته داری
+باشه
*از زبان ا.ت
به بلوتوث ماشین وصل شدم و آهنگ I Love Your Voice رو پلی کردم
آهنگ آرامش بخشی بود
چشمامو بستمو همراهش خوندم
*از زبان تهیونگ
تو حین رانندگی چرخیدم سمتش و دیدم چشماشو بسته
صدای خودش برام آرامش بخش تر بود
الان واقعا حس میکردم بعد این همه مدت خوشحاله
واقعا احساس خوشحالی میکردم
طوری که هر لحظه امکان داشت از خوشحالی بغضم بترکه
توی گرماگرم رانندگی یاد....
نظرتون برام مهمه
و مرسی که اینقدر با اینکه فعالیتم کم شده حمایتم کردید😘🫶🏻
اینم یه پارت جدید و خوشگل که بنظر خودم بد شده بعد از این همه مدت...حالا بماند...امیدوارم خوشتون بیاد
صورتمو بهش نزدیک تر کردم و لباشو با یه حرکت قاپیدم
دیگه نمیخوام ازت جدا شم هیچوقت....
ازم جدا شد لپاش گل انداخته بودن
_الان داری خجالت میکشی مثلا؟
از اون حالت خندونش در اومد و گفت
+نخیرم...کی خجالت کشیده...فعلا شما رژی که روی لبات مونده رو پاک کن تا مضحکه خاص و عام نشدی
*از زبان ا.ت
اینو که گفتم چشمش گرد شدن و انگشت شستشو روی لبش کشید
+عه!!!!...الان جای بوسه ی منو پاک کردی؟
وقتی تهیونگ جا میخوره از همیشه کیوت تره
با حرفی که زدم دست و پاشو گم کرد
_ن...نه عزیزم...ا...اصن چیزه...پاشو بریم...بریم یه ن..ناهاری چیزی بخوریم...هوم؟
+پیتزا
زد زیر خنده و گفت
_باشه پیتزا میخوریم
*از زبان تهیونگ
دستشو گرفتم و از روی نیمکت پارک بلندش کردم
دستمو توی دستش قفل کردم و باهم تا کنار ماشین قدم زدیم
پارک پر درختای زیبا بود
درختایی که با اومدن فصل پاییز لباس نارنجیاشونو تنشون کردن
ولی خوشی توی این لحظه ها رو ا.ت کامل میکرد
تنها کسی که عاشقش شدم
و برای همیشه دوستش خواهم داشت
*چند دقیقه بعد
*از زبان تهیونگ
به ماشین رسیدیم و دست ا.ت رو ول کردم و در ماشینو براش باز کردم تا بشینه(عررررررررررررررررر)
درشو بستم و رفتم تا سوار ماشین شم
نشستم توی ماشین و درو بستم
استارت زدمو راه افتادیم
_راستی ا.ت...هنوزم گوشیت پر از آهنگای قشنگه
+هوم
_یه آهنگ بذار ببینم چی تو چنته داری
+باشه
*از زبان ا.ت
به بلوتوث ماشین وصل شدم و آهنگ I Love Your Voice رو پلی کردم
آهنگ آرامش بخشی بود
چشمامو بستمو همراهش خوندم
*از زبان تهیونگ
تو حین رانندگی چرخیدم سمتش و دیدم چشماشو بسته
صدای خودش برام آرامش بخش تر بود
الان واقعا حس میکردم بعد این همه مدت خوشحاله
واقعا احساس خوشحالی میکردم
طوری که هر لحظه امکان داشت از خوشحالی بغضم بترکه
توی گرماگرم رانندگی یاد....
نظرتون برام مهمه
و مرسی که اینقدر با اینکه فعالیتم کم شده حمایتم کردید😘🫶🏻
۵.۰k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.