فیک مافیای شب پارت آخر
پارت ۲۰:
جیمین بعد از اون رابطه هر روز بیشتر از روز قبل عاشق ا.ت میشد و بیشتر بهش توجه میکرد، ا.ت هم کمی بهش وابسته شده بود.
ا.ت یه هفته بود که متوجه ی حالت تهوع شدیدش شده بود و با بوی خیلی چیزایی که قبلا عاشقشون بود سریع بالا میاورد. امروز رفت دکتر و بعد از متوجه شدن اینکه بارداره تصمیم گرفت این موضوع رو به جیمین بگه.
بعد از نه ماه سختی بالاخره ا.ت یه پسر بچه به دنیا آورد که مثل باباش جذاب و مثل خودش کیوت بود.
این بچه بهونه ای شد که ا.ت و جیمین بیشتر از قبل عاشق هم بشن و باعث نزدک تر شدن اونا بهم شده بود.
دو سال بعد اونا یه دختر جیگر هم به دنیا آوردن و چهار نفری باهم به خوبی و خوشی زندگی کردن.
این بود ماجرای زندگی ا.ت.
امیدوارم خوشتون اومده باشه، نظرتون رو هم بگید😊
جیمین بعد از اون رابطه هر روز بیشتر از روز قبل عاشق ا.ت میشد و بیشتر بهش توجه میکرد، ا.ت هم کمی بهش وابسته شده بود.
ا.ت یه هفته بود که متوجه ی حالت تهوع شدیدش شده بود و با بوی خیلی چیزایی که قبلا عاشقشون بود سریع بالا میاورد. امروز رفت دکتر و بعد از متوجه شدن اینکه بارداره تصمیم گرفت این موضوع رو به جیمین بگه.
بعد از نه ماه سختی بالاخره ا.ت یه پسر بچه به دنیا آورد که مثل باباش جذاب و مثل خودش کیوت بود.
این بچه بهونه ای شد که ا.ت و جیمین بیشتر از قبل عاشق هم بشن و باعث نزدک تر شدن اونا بهم شده بود.
دو سال بعد اونا یه دختر جیگر هم به دنیا آوردن و چهار نفری باهم به خوبی و خوشی زندگی کردن.
این بود ماجرای زندگی ا.ت.
امیدوارم خوشتون اومده باشه، نظرتون رو هم بگید😊
۱۹.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.