💠سخنان امام خمینی(ره) در باره آمریکا....💠
💠سخنان امام خمینی(ره) در باره آمریکا....💠
سران آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بدون توجه به خواست مردم ایران با برنامه ریزی های گوناگون و غالباً پنهان سعی کردند مستقیم و غیرمستقیم انقلاب اسلامی را از ریشه نابود سازند. این سیاست غیرانسانی و ناعادلانه آمریکا البته از دید تیز بین حضرت امام پنهان نبود. امام خمینی می دانست که نهال نوپای انقلاب بشدت در معرض خطر آمریکا و سایر قدرتهای جهانی است. انقلاب اسلامی منادی نظامی نو و عادلانه در سطح منطقه و جهان بود که مورد استقبال مستضعفان و آزادیخواهان جهان قرار گرفته، سلطه گران عالم را متوحش می ساخت. این است که از همان زمان قدرتهای بزرگ و عوامل و ایادی آنان تصمیم به نابودی یا انحراف انقلاب اسلامی گرفتند. دخالتهای آمریکا از همه قدرتها بیشتر بود. سران آن کشور سعی کردند مملکت را به آشوب بکشند، گروههای معارض داخلی را تجهیز و تقویت کردند، دست به تحرکات سیاسی و تبلیغات رسانه ای زدند و...
امام همواره نسبت به دخالتهای آن کشور اعتراض می کرد و هشدار می داد ولی می دانست در برابر توطئه های آمریکا فرصت چندانی ندارد. دشمن آمده بود تا انقلاب را ریشه کن سازد حال آنکه هنوز هیچیک از نهادهای نظام اسلامی یا بدرستی استقرار نیافته بود و یا اصلاً شکل نگرفته بود. تا اینکه نزدیکترین مرکز توطئه علیه انقلاب یعنی سفارتخانه آمریکا در تهران که به حق لانه جاسوسی نامیده شد توسط دانشجویان مسلمان خط امام به تصرف در آمد.
تسخیر سفارت و گروگانگیری، آمریکا را در یک دوگانگی متنافر قرار داد. ابرقدرتی که تمایل داشت انقلاب اسلامی را نابود سازد، اینک برای حفظ چهره ابرقدرتی خود در داخل و خارج، رهایی سریع کارکنان جاسوسخانه را در دستور کار قرار داد و تمام توان راهبردی خود را تنها به بخشی از انقلاب معطوف کرد و به انقلابیون ایران پیشنهاد مذاکره داد. درون این پیشنهاد، یک تایید بزرگ وجود دارد، تایید کلیت انقلاب اسلامی. امام در گام دوم پیشنهاد این ابرقدرت را رد کرد و بر سرگردانی آمریکا بیش از پیش افزود. سراسیمگی آمریکا منجر به حمله ناکام طبس شد و خفت و ناتوانی دیگری را برای سردمداران آن کشور رقم زد. کارتر و ریگان (دو رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه) توسط امام خمینی تحقیر شدند و معلوم شد عقل سیاسی آنان صرفاً معطوف به غارت کشورهای مستضعف و سلطه گری نسبت به آنان است.
عقلانیت رهبر انقلاب اسلامی، نه تنها ایران را از له شدن در زیر پوتین های آمریکایی نجات داد بلکه اعتبار یک قدرت جهانی تازه را به کشور بخشید. امام که در قدم اول زنان و سیاهپوستان را آزاد کرده بود سرانجام با آزادی تمامی گروگانهای آمریکایی با شرایطی که آمریکا مجبور شد حداقل در ظاهر آن را بپذیرد موافقت کرد. در طول این مدت که حدود یک سال و نیم طول کشید نهادهای جمهوری اسلامی با هدایتهای بی نظیر امام خمینی و قدرت الهی مردم ایران یکی پس از دیگری شکل گرفتند و مستقر شدند.
سیاستمداران زخم خورده کاخ سفید در ۱۹ فروردین ۵۹ رابطه خود با تهران انقلابی را بصورت یک طرفه قطع کردند اتفاقی که رهبر انقلاب آن را طلیعه پیروزی و جشن ملت ایران نامید. رابطه ایران و آمریکا شاید بزرگترین معمای سیاسی عصر جدید باشد معمایی که نه تحریم های درازمدت توانسته قفل آن را بگشاید و نه دیپلماسی تبریک. بدون تردید روابط جمهوری اسلامی با آمریکا در هر شرایطی تحت تأثیر و ملهم از اندیشه های امام خمینی خواهد بود. بدون در نظر گرفتن سخنان عمیق و روشنگرانه امام، رابطه با آمریکا هرگز در مسیر صحیحی قرار نخواهد گرفت.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را که حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه های اندیشه امام مانند اسلام ناب، مبارزه با ستم کاران، دفاع از مستضعفان، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت نامتعادل نداشته است.
یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است. دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفه ی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه ۸۴ جلد ۱۷ صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا هست.» (۱۷/۸۴)*
سران آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بدون توجه به خواست مردم ایران با برنامه ریزی های گوناگون و غالباً پنهان سعی کردند مستقیم و غیرمستقیم انقلاب اسلامی را از ریشه نابود سازند. این سیاست غیرانسانی و ناعادلانه آمریکا البته از دید تیز بین حضرت امام پنهان نبود. امام خمینی می دانست که نهال نوپای انقلاب بشدت در معرض خطر آمریکا و سایر قدرتهای جهانی است. انقلاب اسلامی منادی نظامی نو و عادلانه در سطح منطقه و جهان بود که مورد استقبال مستضعفان و آزادیخواهان جهان قرار گرفته، سلطه گران عالم را متوحش می ساخت. این است که از همان زمان قدرتهای بزرگ و عوامل و ایادی آنان تصمیم به نابودی یا انحراف انقلاب اسلامی گرفتند. دخالتهای آمریکا از همه قدرتها بیشتر بود. سران آن کشور سعی کردند مملکت را به آشوب بکشند، گروههای معارض داخلی را تجهیز و تقویت کردند، دست به تحرکات سیاسی و تبلیغات رسانه ای زدند و...
امام همواره نسبت به دخالتهای آن کشور اعتراض می کرد و هشدار می داد ولی می دانست در برابر توطئه های آمریکا فرصت چندانی ندارد. دشمن آمده بود تا انقلاب را ریشه کن سازد حال آنکه هنوز هیچیک از نهادهای نظام اسلامی یا بدرستی استقرار نیافته بود و یا اصلاً شکل نگرفته بود. تا اینکه نزدیکترین مرکز توطئه علیه انقلاب یعنی سفارتخانه آمریکا در تهران که به حق لانه جاسوسی نامیده شد توسط دانشجویان مسلمان خط امام به تصرف در آمد.
تسخیر سفارت و گروگانگیری، آمریکا را در یک دوگانگی متنافر قرار داد. ابرقدرتی که تمایل داشت انقلاب اسلامی را نابود سازد، اینک برای حفظ چهره ابرقدرتی خود در داخل و خارج، رهایی سریع کارکنان جاسوسخانه را در دستور کار قرار داد و تمام توان راهبردی خود را تنها به بخشی از انقلاب معطوف کرد و به انقلابیون ایران پیشنهاد مذاکره داد. درون این پیشنهاد، یک تایید بزرگ وجود دارد، تایید کلیت انقلاب اسلامی. امام در گام دوم پیشنهاد این ابرقدرت را رد کرد و بر سرگردانی آمریکا بیش از پیش افزود. سراسیمگی آمریکا منجر به حمله ناکام طبس شد و خفت و ناتوانی دیگری را برای سردمداران آن کشور رقم زد. کارتر و ریگان (دو رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه) توسط امام خمینی تحقیر شدند و معلوم شد عقل سیاسی آنان صرفاً معطوف به غارت کشورهای مستضعف و سلطه گری نسبت به آنان است.
عقلانیت رهبر انقلاب اسلامی، نه تنها ایران را از له شدن در زیر پوتین های آمریکایی نجات داد بلکه اعتبار یک قدرت جهانی تازه را به کشور بخشید. امام که در قدم اول زنان و سیاهپوستان را آزاد کرده بود سرانجام با آزادی تمامی گروگانهای آمریکایی با شرایطی که آمریکا مجبور شد حداقل در ظاهر آن را بپذیرد موافقت کرد. در طول این مدت که حدود یک سال و نیم طول کشید نهادهای جمهوری اسلامی با هدایتهای بی نظیر امام خمینی و قدرت الهی مردم ایران یکی پس از دیگری شکل گرفتند و مستقر شدند.
سیاستمداران زخم خورده کاخ سفید در ۱۹ فروردین ۵۹ رابطه خود با تهران انقلابی را بصورت یک طرفه قطع کردند اتفاقی که رهبر انقلاب آن را طلیعه پیروزی و جشن ملت ایران نامید. رابطه ایران و آمریکا شاید بزرگترین معمای سیاسی عصر جدید باشد معمایی که نه تحریم های درازمدت توانسته قفل آن را بگشاید و نه دیپلماسی تبریک. بدون تردید روابط جمهوری اسلامی با آمریکا در هر شرایطی تحت تأثیر و ملهم از اندیشه های امام خمینی خواهد بود. بدون در نظر گرفتن سخنان عمیق و روشنگرانه امام، رابطه با آمریکا هرگز در مسیر صحیحی قرار نخواهد گرفت.
امام خمینی از معدود رهبران بزرگی است که با وجود آثار شفاهی و کتبی فراوان، نمی توان در بیاناتش آراء ضد و نقیض یافت. کلام ایشان در طول نیم قرن مبارزه هرگز نچرخیده و همواره آنچه را که حقیقت می دانست با تاکیدات فراوان بر زبان جاری می ساخت. سرواژه های اندیشه امام مانند اسلام ناب، مبارزه با ستم کاران، دفاع از مستضعفان، حمایت از فلسطین و کرامت انسان هرگز در بیان ایشان حرکت نامتعادل نداشته است.
یکی از این موارد بنیادین، نحوه برخورد با آمریکا است. دولت «آمریکا» به علت رفتار استکباری و عملکرد استعماری خود در برابر ایران و کشورهای جهان سوم در کلام امام همواره مورد عتاب و استنطاق است. صحیفه ی امام سرشار از عتاب آشکار رهبر کبیر انقلاب اسلامی به دولت آمریکا است. اوج این خشم و عتاب در صفحه ۸۴ جلد ۱۷ صحیفه آمده است: «دنیا باید آمریکا را از بین ببرد و الا تا اینها هستند این مصیبت ها در دنیا هست.» (۱۷/۸۴)*
۴.۵k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.