سلاااام آمدم براتون ادامه رو بذارممممم
پارت ۱۸
(یادم نمیاد از کجا بود فقط اگر عکس لباس رو دیده باشین عالیه . خب از اینجا مینویسم دیگه )
ا.ت ویو:
رفتم آرایشگاه و موهامو تا روی شونم کوتاه کردم و پایینش رو سبز پرنگ کردم . خلاصه آرایشگر میکاپم رو هم کرد و همونجا لباسم رو پوشیدم و رفتم سمت بار
کوک ویو:
میخواستیم امشب با پسرا بریم بار (گایز اینجا پسرای بنگتن توی فیک هستن ولی خب در واقع بی تی اس نیستن یعنی بوی بند کیپاپ نیستن فقط با هم دوستای خیلی صمیم هستن و این وسط کوکی ایدل و سولولیست هست ولی خب از اونجایی که پسرا هم استعداد دارن بعضی وقتا با پسرا فیت میده . یعنی همون آهنگ با هم میخونن) خب خانواده هامون هم رفته بودن شعر های دیگه ای برای کریسمس . به هر حال قرار بود با پسرا باشیم . رفتم توی آشپزخونه یه شیرموز برداشتم و شروع کردم به خوردنش
که همون لحظه ته ته هیونگ زنگ زد . گوشیمو جواب دادم و گذاشتم رو اسپیکر :
کوک: جونم ته ته هیونگ
ته: سلام جونگ کوکی چطوری بانی؟( همون لحظه صدای پسرا بلند )
شوگا: چه باهم لاس میزنن این دوتا
نامجون : هیونگ تو خودت دست کمی از اینا نداریااااااا !......
جیمین: راس میگه هیونگ تو شاید هوپی هیونگو اینطوری صدا نمیکنی ولی قبول کن دو روز نبینیش افسرده میشی
شوگا: واقعا کی گفته؟!
جیمین : خودت :/
هوپی : نه بابا ...... راس میگه هیونگ هیونک تو گفتی؟
جیمی : بله هوبا ایشون از این حرفا زیاد میزنه حالا مسخره مکنه ها میکنه .
تهیونگ: اههههه هیونگا . یه دقیقه ساکت باشین ببینم . نمیذارین حرف بزنم . جر و بحث هاتون رو بذارین برای بعد.
جین : آخی عزیزم . خیلی خب ما ساکت میشیم تو با بانیت حرف بزن
نامجون : جیییییین
جین: ها چیه؟
جیمین: هیونگ تو خودت دست کمی از اینا نداریااااا
شوگا: نه اینکه تو داری؟!
تهیونگ: راس میگه
هوپی : تو یکی ساکت شو که از اول همش زیر سر تو و اون مکنه شکمو عه.
کوک: هیونگ من؟
هوپی : نه پس عمم صدای شیرموز خوردنت تایر کوچه هم میاد
کوک: بااااای هیونگ
شیش تاشون با هم : بله؟
کوک: ن....نه ......ا.....ام چیزه تهیونگ
ته: ها؟
کوک: اصن تقصیر تو هست که گذاشتی رو اسپیکر
ته: تقصیر من نیست تقصیر جیمیناس که آنقدر فوضوله میذاره رو اسپیکر .
کوک: خیلی خب بیتوته نامردا در هم جمع میشینه فقط منو نمی برین؟
ته : بالا خب این آقایون نسبتا محترم نمذارن من زر بزنم .میخواستم همینو بهت بگم
کوک: ( با بغض) میخواستی بگی ما همچون پیش همیم فقط تو نیستی؟ (الهییییی قربون تو بشم منننننن)
جین: اره
نامجون : هیونگ کرم داریا !
جین: اره
هوپی : کوک واقعا بغض کرده به خاطر این ؟
جین : اره
شوگا : گیر دادی به اره ؟
جین: ار......
شوگا :(دستشو میذاره رو دهن جین) هیونگ واقعا کرم داری . نمیبینی بچه داره گریه میکنه؟
جین: ای وای شت کوک واقعا داره گریه میکنه؟ یاااا مستر جئون تو که اینطوری نبودی
جیمین : ای بابا بذارین بگم خب . نگا کن کوک ما با ماشین ته آمدیم دونه دونه سر راه آمد هممون رو سوار کرد .الآنم داریم میایم دنبال تو
کوک: شت واقعا؟ یعنی الان ته ته هیونک پشت فرمونه؟
همه با هم: اره
کوک: ودا.ف.اک زنده این ؟ سالمین؟ تصادف نکردین؟
ته: نه خوداروشکر هنوز نکردیم.
کوک: خداروشکر(کی مسلمون شد ؟) ولی الان یکم زود نیس که میاین ؟
جیمین: واسه چی ؟
..............................
(یادم نمیاد از کجا بود فقط اگر عکس لباس رو دیده باشین عالیه . خب از اینجا مینویسم دیگه )
ا.ت ویو:
رفتم آرایشگاه و موهامو تا روی شونم کوتاه کردم و پایینش رو سبز پرنگ کردم . خلاصه آرایشگر میکاپم رو هم کرد و همونجا لباسم رو پوشیدم و رفتم سمت بار
کوک ویو:
میخواستیم امشب با پسرا بریم بار (گایز اینجا پسرای بنگتن توی فیک هستن ولی خب در واقع بی تی اس نیستن یعنی بوی بند کیپاپ نیستن فقط با هم دوستای خیلی صمیم هستن و این وسط کوکی ایدل و سولولیست هست ولی خب از اونجایی که پسرا هم استعداد دارن بعضی وقتا با پسرا فیت میده . یعنی همون آهنگ با هم میخونن) خب خانواده هامون هم رفته بودن شعر های دیگه ای برای کریسمس . به هر حال قرار بود با پسرا باشیم . رفتم توی آشپزخونه یه شیرموز برداشتم و شروع کردم به خوردنش
که همون لحظه ته ته هیونگ زنگ زد . گوشیمو جواب دادم و گذاشتم رو اسپیکر :
کوک: جونم ته ته هیونگ
ته: سلام جونگ کوکی چطوری بانی؟( همون لحظه صدای پسرا بلند )
شوگا: چه باهم لاس میزنن این دوتا
نامجون : هیونگ تو خودت دست کمی از اینا نداریااااااا !......
جیمین: راس میگه هیونگ تو شاید هوپی هیونگو اینطوری صدا نمیکنی ولی قبول کن دو روز نبینیش افسرده میشی
شوگا: واقعا کی گفته؟!
جیمین : خودت :/
هوپی : نه بابا ...... راس میگه هیونگ هیونک تو گفتی؟
جیمی : بله هوبا ایشون از این حرفا زیاد میزنه حالا مسخره مکنه ها میکنه .
تهیونگ: اههههه هیونگا . یه دقیقه ساکت باشین ببینم . نمیذارین حرف بزنم . جر و بحث هاتون رو بذارین برای بعد.
جین : آخی عزیزم . خیلی خب ما ساکت میشیم تو با بانیت حرف بزن
نامجون : جیییییین
جین: ها چیه؟
جیمین: هیونگ تو خودت دست کمی از اینا نداریااااا
شوگا: نه اینکه تو داری؟!
تهیونگ: راس میگه
هوپی : تو یکی ساکت شو که از اول همش زیر سر تو و اون مکنه شکمو عه.
کوک: هیونگ من؟
هوپی : نه پس عمم صدای شیرموز خوردنت تایر کوچه هم میاد
کوک: بااااای هیونگ
شیش تاشون با هم : بله؟
کوک: ن....نه ......ا.....ام چیزه تهیونگ
ته: ها؟
کوک: اصن تقصیر تو هست که گذاشتی رو اسپیکر
ته: تقصیر من نیست تقصیر جیمیناس که آنقدر فوضوله میذاره رو اسپیکر .
کوک: خیلی خب بیتوته نامردا در هم جمع میشینه فقط منو نمی برین؟
ته : بالا خب این آقایون نسبتا محترم نمذارن من زر بزنم .میخواستم همینو بهت بگم
کوک: ( با بغض) میخواستی بگی ما همچون پیش همیم فقط تو نیستی؟ (الهییییی قربون تو بشم منننننن)
جین: اره
نامجون : هیونگ کرم داریا !
جین: اره
هوپی : کوک واقعا بغض کرده به خاطر این ؟
جین : اره
شوگا : گیر دادی به اره ؟
جین: ار......
شوگا :(دستشو میذاره رو دهن جین) هیونگ واقعا کرم داری . نمیبینی بچه داره گریه میکنه؟
جین: ای وای شت کوک واقعا داره گریه میکنه؟ یاااا مستر جئون تو که اینطوری نبودی
جیمین : ای بابا بذارین بگم خب . نگا کن کوک ما با ماشین ته آمدیم دونه دونه سر راه آمد هممون رو سوار کرد .الآنم داریم میایم دنبال تو
کوک: شت واقعا؟ یعنی الان ته ته هیونک پشت فرمونه؟
همه با هم: اره
کوک: ودا.ف.اک زنده این ؟ سالمین؟ تصادف نکردین؟
ته: نه خوداروشکر هنوز نکردیم.
کوک: خداروشکر(کی مسلمون شد ؟) ولی الان یکم زود نیس که میاین ؟
جیمین: واسه چی ؟
..............................
۱۱.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.