کجا میروی برادر حسین؛ پشت و پناه حسین؛

کجا میروی برادر حسین؛ پشت و پناه حسین؛
کجا میروی سردار دلها؛
کمی آهسته تر؛ اینهمه شتاب را دل حسین تاب نمی آورد...
ببین چشمهایش را...
کمی آهسته تر؛ ببین سکینه قول داده بچه ها را دلداری دهد...
آب چه اهمیتی دارد؟ بچه ها آب را هم قربانی پای عمو خواهند کرد...
میدانم پس از رفتن علی و قاسم و حبیب بیتاب رفتن شده ای...
میفهمم بغض پنهان در نگاه مردانه ات را...
اما جان زینب کمی آهسته تر برو...
تو بروی حسین کمرش میشکند...
میبینی بعد از رفتنت چشمهای دریده هرزه های حرام لقمه به آل الله را...
نرو عباس...
اینقدر با شتاب نرو...
حسین را ببین؛ او اربا اربا دیده... عموجان قاسم را شنیده... ببین عباس؛ این حسین دیگر تاب داغ عباس را نخواهد داشت...
تاب دستهای بریده و سر و روی خونینت را...
کمرش میشکند...
به برادرت رحم کن...
به حسین(ع)...😭😭😭
#السلام_علیک_یا_قمر_بنی_هاشم