فیک = ملکه من
پارت①
+علامت ا/ت
_کوک
#رفیق ا/ت
~تهیگونگ
بریم که شروع کنیم
اولین روز مدرسه بود
من صبح دیر بلند شدمو سریع وسایلمو برداشم و کیفمو اماده کردم.
پرش زمانی ۱٠دقیقه بعد:
در زدم و وارد شدم
سلام من پارک ا/ت هستم
طبق معمول دوستام داشتن باز هم با پسرا بحث میکردن که یعدفه ای دیدم که
اوففففف بازم همکلاسیم شده جئون کوک
چقدر ازش بدم میومد
ویوو کوک
داشتم سر به سر رزی و دری میزاشتم که بازم سرو کله ا/ت پیدا شد
من از ا/ت حس زیاد خوبی نداشتم دختر خیلی خیلی خوشگلو جذابی بود اما زیاد دوس نداشتم و خاطره خوبی نداریم
یک بار که رفته بودیم تو پارک لومون داد و به باز داشتگاه رفتیم
ولش
پایان ویوو کوک
رفتم نشستم سر کلاس مث همیشه کسل
اخخخخخ جون زنگ خورد کلاس تموم شد که یع دفعه ای دست یک رو روی شونه ام حس کردم
سرمو برگردوندم و یک دفعه ای با چهره لا الله الا لا کوک متوجه شدم از این اخلاقا نداشت که دست بزنه به کسی
ا/ت: جانم چیزی شده؟
کوک: نه ببخشید می خواستم بگم که
ا/ت: که؟
کوک: من فردا یه مهمونی گرفتم خش حال می شم بیایی خش می گذره
ا/ت: باش ساعت و لوکیشنو برام بفرست این شماره منه ( نمدونم یه شماره فرض کنید) اگه شد میام
کوک: باش بای
ا/ت: بای
وای خدای من باورم نمیشه اون پسر از خود راضی الان ازم خواست به ممونیش برم وایییییی
نه ا/ت اون همون پسر اصلا برو خودت نیار و نروو
گایز بخشید اولین فیکمه حمایتم کنید 💜⛓️🧸
به نظرتون میرع مهمونیش
+علامت ا/ت
_کوک
#رفیق ا/ت
~تهیگونگ
بریم که شروع کنیم
اولین روز مدرسه بود
من صبح دیر بلند شدمو سریع وسایلمو برداشم و کیفمو اماده کردم.
پرش زمانی ۱٠دقیقه بعد:
در زدم و وارد شدم
سلام من پارک ا/ت هستم
طبق معمول دوستام داشتن باز هم با پسرا بحث میکردن که یعدفه ای دیدم که
اوففففف بازم همکلاسیم شده جئون کوک
چقدر ازش بدم میومد
ویوو کوک
داشتم سر به سر رزی و دری میزاشتم که بازم سرو کله ا/ت پیدا شد
من از ا/ت حس زیاد خوبی نداشتم دختر خیلی خیلی خوشگلو جذابی بود اما زیاد دوس نداشتم و خاطره خوبی نداریم
یک بار که رفته بودیم تو پارک لومون داد و به باز داشتگاه رفتیم
ولش
پایان ویوو کوک
رفتم نشستم سر کلاس مث همیشه کسل
اخخخخخ جون زنگ خورد کلاس تموم شد که یع دفعه ای دست یک رو روی شونه ام حس کردم
سرمو برگردوندم و یک دفعه ای با چهره لا الله الا لا کوک متوجه شدم از این اخلاقا نداشت که دست بزنه به کسی
ا/ت: جانم چیزی شده؟
کوک: نه ببخشید می خواستم بگم که
ا/ت: که؟
کوک: من فردا یه مهمونی گرفتم خش حال می شم بیایی خش می گذره
ا/ت: باش ساعت و لوکیشنو برام بفرست این شماره منه ( نمدونم یه شماره فرض کنید) اگه شد میام
کوک: باش بای
ا/ت: بای
وای خدای من باورم نمیشه اون پسر از خود راضی الان ازم خواست به ممونیش برم وایییییی
نه ا/ت اون همون پسر اصلا برو خودت نیار و نروو
گایز بخشید اولین فیکمه حمایتم کنید 💜⛓️🧸
به نظرتون میرع مهمونیش
۴۷.۱k
۳۰ مهر ۱۴۰۱