پارت81
#پارت81
شیطونکِ بابا🥺💜
روی تخت نیم خیز شدم و گفتم:
_ خوبم بریم ، نمیخوام دیگه بیشتر از اینجا بمونم ، فضاش انگار سَمیه
+ باشه قربونت برم هرچی تو بگی
با کمک کیانا از تخت پایین اومدم و داشتیم به سمت در میرفتیم که افراز وارد اتاق شد
با دیدنم گفت:
+ میخوام با غنچه تنها باشم ، لطف کن چند دقیقه ای بیرون منتظر بمون
کیانا نگاهی بهم انداخت و منتظر جوابم بود که گفتم:
_ برو بیرون الان میام
کیانا چشم غره ای به افراز شد و رفت بیرون
+ بشین
_ راحتم همینجوری ، کارتو بگو میخوام برم
+ لج نکن و بشین
میدونستم انقد سمجه که میخواست تا فردا صبح بگه بشین ، به سمت صندلی هایی که گوشه اتاق بود رفتم و روی یکی نشستم
افرازم کنارم نشست و زل زد بهم
+ نزدیک بود از پله ها بیوفتی ، اگه یه ثانیه دیرتر میرسیدم الان اینجا نبودی
پس اونی که نجاتم داده بود افراز بود!! هه
_ ترجیح میدادم بمیرم تا دستت بهم بخوره
شیطونکِ بابا🥺💜
روی تخت نیم خیز شدم و گفتم:
_ خوبم بریم ، نمیخوام دیگه بیشتر از اینجا بمونم ، فضاش انگار سَمیه
+ باشه قربونت برم هرچی تو بگی
با کمک کیانا از تخت پایین اومدم و داشتیم به سمت در میرفتیم که افراز وارد اتاق شد
با دیدنم گفت:
+ میخوام با غنچه تنها باشم ، لطف کن چند دقیقه ای بیرون منتظر بمون
کیانا نگاهی بهم انداخت و منتظر جوابم بود که گفتم:
_ برو بیرون الان میام
کیانا چشم غره ای به افراز شد و رفت بیرون
+ بشین
_ راحتم همینجوری ، کارتو بگو میخوام برم
+ لج نکن و بشین
میدونستم انقد سمجه که میخواست تا فردا صبح بگه بشین ، به سمت صندلی هایی که گوشه اتاق بود رفتم و روی یکی نشستم
افرازم کنارم نشست و زل زد بهم
+ نزدیک بود از پله ها بیوفتی ، اگه یه ثانیه دیرتر میرسیدم الان اینجا نبودی
پس اونی که نجاتم داده بود افراز بود!! هه
_ ترجیح میدادم بمیرم تا دستت بهم بخوره
۳.۷k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.