شعری که باطن اصلاحات را بر ملا می کند
چشمِ عبرت بگشایید که روزِ خطر است
راهِ عزّت بپمایید جهادِ دگر است
✨🗳✨🗳✨🗳✨🗳✨🗳
رأیِ تو برگِ بزرگِ ورقِ تاریخ است
خونِ جاری به رگ و،چون رَمقِ تاریخ است
🗳💎🗳💎🗳💎🗳💎🗳💎
ملّتِ ما چه شباهت به خمینی«ره» دارند!
چه قدَر در دلِ خود شورِ حسینی دارند!
دائماً در وسطِ معرکه و مَیدانند
انتخاباتِ مهم است ، همه می دانند
زحمتِ خوبِ رئیسی نبَرَد از یادش
رأیِ مانندِ «بی بی سی» ندهد بر بادش
پشتِ بت ها نشود راست پس از ابراهیم
بت شکن رفت ولی باز تبرها باقی ست
هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه ست
که نمادِ شرف و عاطفه و اندیشه ست
باز یک مردِ شهادت طلبی پیدا شد
«نعره زد عشق ، که خونین جگری پیدا شد»
چشمِ عبرت بگشایید که روزِ خطر است
راهِ عزّت بپمایید ، جهادِ دگر است
رأیِ تو برگِ بزرگِ ورقِ تاریخ است
خونِ جاری به رگ و،چون رَمقِ تاریخ است
رهبر آموخت به (موسی جگران) نیل شدن
بر سرِ ابرهه ها فوجِ ابابیل شدن
وای اگر اهلِ بصیرت اُحُد از یاد بَرَند
چون غنیمت زدگان، جنگِ خود از یاد بَرَند
کوفه کوفه ست ولی تَرکِ سفر جایز نیست
که سکوتِ من و تو وقت خطر جایز نیست
فتنه ها می رود و خونِ جگرها باقی ست
شرط ها مانده و اما و اگر ها باقی ست
قصه تلخ است چه تلخ است ! بگویم یا نه؟
صبرتان می رود از دست ! بگویم یا نه؟
ادامه ی شعر در بخش نظرات
راهِ عزّت بپمایید جهادِ دگر است
✨🗳✨🗳✨🗳✨🗳✨🗳
رأیِ تو برگِ بزرگِ ورقِ تاریخ است
خونِ جاری به رگ و،چون رَمقِ تاریخ است
🗳💎🗳💎🗳💎🗳💎🗳💎
ملّتِ ما چه شباهت به خمینی«ره» دارند!
چه قدَر در دلِ خود شورِ حسینی دارند!
دائماً در وسطِ معرکه و مَیدانند
انتخاباتِ مهم است ، همه می دانند
زحمتِ خوبِ رئیسی نبَرَد از یادش
رأیِ مانندِ «بی بی سی» ندهد بر بادش
پشتِ بت ها نشود راست پس از ابراهیم
بت شکن رفت ولی باز تبرها باقی ست
هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه ست
که نمادِ شرف و عاطفه و اندیشه ست
باز یک مردِ شهادت طلبی پیدا شد
«نعره زد عشق ، که خونین جگری پیدا شد»
چشمِ عبرت بگشایید که روزِ خطر است
راهِ عزّت بپمایید ، جهادِ دگر است
رأیِ تو برگِ بزرگِ ورقِ تاریخ است
خونِ جاری به رگ و،چون رَمقِ تاریخ است
رهبر آموخت به (موسی جگران) نیل شدن
بر سرِ ابرهه ها فوجِ ابابیل شدن
وای اگر اهلِ بصیرت اُحُد از یاد بَرَند
چون غنیمت زدگان، جنگِ خود از یاد بَرَند
کوفه کوفه ست ولی تَرکِ سفر جایز نیست
که سکوتِ من و تو وقت خطر جایز نیست
فتنه ها می رود و خونِ جگرها باقی ست
شرط ها مانده و اما و اگر ها باقی ست
قصه تلخ است چه تلخ است ! بگویم یا نه؟
صبرتان می رود از دست ! بگویم یا نه؟
ادامه ی شعر در بخش نظرات
۸۹۳
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.