سناریو
تهیونگ
توی لباس فروشی در حال خریدن لباس براش بودی که متوجه زنگ خوردن گوشیت شدی
خرس عسلی؟ چیزی شده؟
در حالی که گوشی رو بین گوش و شونه ات گرفته بودی گفتی و با دستان شروع به برداشتن چندتا لباس دیگه کردی
-دوست داشتی سرت رو بیار بالا
بعد از بالا آوردن سرت تهیونگی رو دیدی که با چندتا کیسه پر از کتاب های فانتزی و عاشقانه موردها علاقت اونجا هست
من قرار بود سورپرایز کنم نه تو!
-من مدیرت رابطه رو دارم!
من مامی ام!
-متاسفانه هنوز هم من مدیرت رابطه رو دارم
جونگکوک
مثل یه بانی واقعی جلوی تلویزیون نشسته بود و درحال گیم زده بود و تو؟ توی آشپز خونه درحال درست کردن خوراکی مورده علاقش
بعد از ریختن خوراکی روی ظرف، پشت سرش وایسادی و شروع به بازی کردن با موهاش کردی
-:دختر من چیزی میخواد؟
ظرف خوراکی رو دادی بهش
:نه
که تو رو بلند کرد و روی پاش گذاشت
-:الان جات بهتره...
https://wisgoon.com/lama.0909
درخواستیت:)))
توی لباس فروشی در حال خریدن لباس براش بودی که متوجه زنگ خوردن گوشیت شدی
خرس عسلی؟ چیزی شده؟
در حالی که گوشی رو بین گوش و شونه ات گرفته بودی گفتی و با دستان شروع به برداشتن چندتا لباس دیگه کردی
-دوست داشتی سرت رو بیار بالا
بعد از بالا آوردن سرت تهیونگی رو دیدی که با چندتا کیسه پر از کتاب های فانتزی و عاشقانه موردها علاقت اونجا هست
من قرار بود سورپرایز کنم نه تو!
-من مدیرت رابطه رو دارم!
من مامی ام!
-متاسفانه هنوز هم من مدیرت رابطه رو دارم
جونگکوک
مثل یه بانی واقعی جلوی تلویزیون نشسته بود و درحال گیم زده بود و تو؟ توی آشپز خونه درحال درست کردن خوراکی مورده علاقش
بعد از ریختن خوراکی روی ظرف، پشت سرش وایسادی و شروع به بازی کردن با موهاش کردی
-:دختر من چیزی میخواد؟
ظرف خوراکی رو دادی بهش
:نه
که تو رو بلند کرد و روی پاش گذاشت
-:الان جات بهتره...
https://wisgoon.com/lama.0909
درخواستیت:)))
۳۹۳
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.