ویو ته
ویو ته
الان کدوم گوری داره میره؟
وقتی از خونه خارج شد پیاده دنبالش بو دم
رفت ب سمت ی پارک
رو نیمکت نشست امدم برم نزدیکش ولی
ی پسره نزدیکش امد
با دیدنش خوش حال شد
نکنه همون پسرس که باش دوسته
چهار ساعت داشتن حرف میزدن که ات داد زد نمیدونم
چیشدههه اخه کنجکاوم
زنگ زدمجونگ کوک
کوک: ها
ته: بیا ب ادرس
و قط کردم و منتظر بودم کع رسید تو ماشینش که شیشه دودی داشت نشستیم اونا هم همش حرف میزدن
ویو ات
هیونجین: میخوای چیکار کنی
ات: دیگه باش حرف نمیزنم و باش مثل ی روح که نمیبینمش رفتار میکنم
هیونجین: هواست باشه
ات: باشه
ات: اها راستی
هیونجین: هوم؟
ات: دیشب بیدار شدمو..
هیونجین: چی
ات: امم ن هیچی ولش
هیونجین: باشه
ات: من دیگه برم
هیونجین: باشه
ات: فعلاا
پاشدمو بقلشکردم
ات: خیل دوستت دارمم اوپااا( بچه هامنظورش دوستی عادیه
هیونجین: منم فسقلی
از بغلش امدم بیرونو اون رفت و منم داشتم از پارک خارج میشدم که یکی دستمو گرف
برگشتم اون
الان کدوم گوری داره میره؟
وقتی از خونه خارج شد پیاده دنبالش بو دم
رفت ب سمت ی پارک
رو نیمکت نشست امدم برم نزدیکش ولی
ی پسره نزدیکش امد
با دیدنش خوش حال شد
نکنه همون پسرس که باش دوسته
چهار ساعت داشتن حرف میزدن که ات داد زد نمیدونم
چیشدههه اخه کنجکاوم
زنگ زدمجونگ کوک
کوک: ها
ته: بیا ب ادرس
و قط کردم و منتظر بودم کع رسید تو ماشینش که شیشه دودی داشت نشستیم اونا هم همش حرف میزدن
ویو ات
هیونجین: میخوای چیکار کنی
ات: دیگه باش حرف نمیزنم و باش مثل ی روح که نمیبینمش رفتار میکنم
هیونجین: هواست باشه
ات: باشه
ات: اها راستی
هیونجین: هوم؟
ات: دیشب بیدار شدمو..
هیونجین: چی
ات: امم ن هیچی ولش
هیونجین: باشه
ات: من دیگه برم
هیونجین: باشه
ات: فعلاا
پاشدمو بقلشکردم
ات: خیل دوستت دارمم اوپااا( بچه هامنظورش دوستی عادیه
هیونجین: منم فسقلی
از بغلش امدم بیرونو اون رفت و منم داشتم از پارک خارج میشدم که یکی دستمو گرف
برگشتم اون
۱۵.۷k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.