دبیرستان عشق
دبیرستان عشق
ته : بریم ؟
کوک: بریم
ویو ته
رسیدیم به پاساژ من یه لباس خیلی قشنگ دیدم یواشکی بدون اینکه کوک ببینه برای ( بچه ها اسم خواهرشو یادم رفته🤣)خریدم
ویو کوک
با ته رفتیم پاساژ داشتم به ته میگفتم که سانا عاشق لوازم ارایشی که قیبش زد منم گفتم شاید کاری چیزی داشته موندم منتظرش تا برگرده دیدم یه پلاستیک دستشه
کوک: پلاستیک چیه
ته: کادوی ی سانا توشه (بچه اسم خواهرش دیگه سانا عه)
کوک: من که بهت گفتم کادو نمی خواد
ته : دیگه خریدم
کوک دستت درد نکنه
ته: خواهش می کنم
کوک: خب حالا بیا بریم لوازم ارایشی بخریم
ته :ارایش میکنی؟
کوک: خدیا ،بابا برا سانا می خوام
ته : حیحی
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
ته و کوک کادو هاشونو خریدن و هر کدومشون رفتن خونه ها شون
ویو ته
از اونجایی که فردا تولد ساناس کادو و کاغذ کادو رو اوردمو کادوشو تزیین کردم
ویو کوک
فردا تولد سانا بود انقد خر ذوق بود که خودمم خندم گرفت یواشکی رفتم داخل اتاق و کادوشو بسته بندی کردم
شرایط پارت بعد
۸ لایک
۲ کام
۲ فالو
ته : بریم ؟
کوک: بریم
ویو ته
رسیدیم به پاساژ من یه لباس خیلی قشنگ دیدم یواشکی بدون اینکه کوک ببینه برای ( بچه ها اسم خواهرشو یادم رفته🤣)خریدم
ویو کوک
با ته رفتیم پاساژ داشتم به ته میگفتم که سانا عاشق لوازم ارایشی که قیبش زد منم گفتم شاید کاری چیزی داشته موندم منتظرش تا برگرده دیدم یه پلاستیک دستشه
کوک: پلاستیک چیه
ته: کادوی ی سانا توشه (بچه اسم خواهرش دیگه سانا عه)
کوک: من که بهت گفتم کادو نمی خواد
ته : دیگه خریدم
کوک دستت درد نکنه
ته: خواهش می کنم
کوک: خب حالا بیا بریم لوازم ارایشی بخریم
ته :ارایش میکنی؟
کوک: خدیا ،بابا برا سانا می خوام
ته : حیحی
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
ته و کوک کادو هاشونو خریدن و هر کدومشون رفتن خونه ها شون
ویو ته
از اونجایی که فردا تولد ساناس کادو و کاغذ کادو رو اوردمو کادوشو تزیین کردم
ویو کوک
فردا تولد سانا بود انقد خر ذوق بود که خودمم خندم گرفت یواشکی رفتم داخل اتاق و کادوشو بسته بندی کردم
شرایط پارت بعد
۸ لایک
۲ کام
۲ فالو
۴.۹k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.