p³²
ا.تویو
کوک بعد صبحانه رفت دانشگاه.. منم از پس فردا میرم.
جلوی تی وی نشسته بودم مامان کوک بایک بشقاب میوه اومدو داد دستم (مادر شوهر نیس ک فرشتس)
خودشم اومد نشست کنارم .
م.ک : ب جونگکوک زنگ زدم گفت دانشگاه تموم شده کارای شرکت جیونا هم رو به اتمامه .
- چ خوب ... شرکت دارین ؟
م.ک : آره یک شرکت بزرگ مُد داریم
- اوه ،،
م.ک: اها راستی بیا بریم بابا چند تا لباس از دیشب دادم دوختن (اینا چون خانواده بزرگی هستن خیاط های حرفه ای دارن که شب تا صب بیدار بودن و لباس دوختن)
باید اینارو بپوشی ببینم
- حتما بریم ...
رفتیم طبقه بالا .. اول یک لباس ماکسی داد تنم کردم بعدش یک لباس (اسلاید دو)
مامان کوک داشت نگام میکرد
م.ک : واو چ فوق العاده شدی ا.ت
در باز شد و جونگکوک اومد داخل . یدقه جا خورد بعدش لبخندی زد
م.ک: اوه اومدی پسرم .. ببین عروسم چ اندامی داره بهبه .
جونگکوک ویو
بدنش داشت دیوونم میکرد .. چ اندامی داشت .. کنترل خودمو داشتم از دست میدادم اما خودمو نگه داشتم ..
- خب من دریارم دیگه ...
م.ک: آره ... برای امروز کافیه برای پس فردا مراسم و شروع میکنم. از الان خبررسانیش میکنیم .
+ اوم خوبه..
م.ک : خب من میرم بیرون
مامان رفت بیرون الان فقط منو ا.ت تو اتاق تنهاییم ....
شرایط:
²⁰لایک
¹⁵کامنت
کوک بعد صبحانه رفت دانشگاه.. منم از پس فردا میرم.
جلوی تی وی نشسته بودم مامان کوک بایک بشقاب میوه اومدو داد دستم (مادر شوهر نیس ک فرشتس)
خودشم اومد نشست کنارم .
م.ک : ب جونگکوک زنگ زدم گفت دانشگاه تموم شده کارای شرکت جیونا هم رو به اتمامه .
- چ خوب ... شرکت دارین ؟
م.ک : آره یک شرکت بزرگ مُد داریم
- اوه ،،
م.ک: اها راستی بیا بریم بابا چند تا لباس از دیشب دادم دوختن (اینا چون خانواده بزرگی هستن خیاط های حرفه ای دارن که شب تا صب بیدار بودن و لباس دوختن)
باید اینارو بپوشی ببینم
- حتما بریم ...
رفتیم طبقه بالا .. اول یک لباس ماکسی داد تنم کردم بعدش یک لباس (اسلاید دو)
مامان کوک داشت نگام میکرد
م.ک : واو چ فوق العاده شدی ا.ت
در باز شد و جونگکوک اومد داخل . یدقه جا خورد بعدش لبخندی زد
م.ک: اوه اومدی پسرم .. ببین عروسم چ اندامی داره بهبه .
جونگکوک ویو
بدنش داشت دیوونم میکرد .. چ اندامی داشت .. کنترل خودمو داشتم از دست میدادم اما خودمو نگه داشتم ..
- خب من دریارم دیگه ...
م.ک: آره ... برای امروز کافیه برای پس فردا مراسم و شروع میکنم. از الان خبررسانیش میکنیم .
+ اوم خوبه..
م.ک : خب من میرم بیرون
مامان رفت بیرون الان فقط منو ا.ت تو اتاق تنهاییم ....
شرایط:
²⁰لایک
¹⁵کامنت
۱۱.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.