ملکه قلب یخیم(پارت ³6)
بعد از رسیدن به قشم
دیانا:وایییی اینجا چه خوبههه
عسل:وای آرهعع
مهشاد:من قشش
پانیذ:خیلی فضای دنجیه
نیکا:آخ،پاممم
متین:وای باز نیکا هنوز نرسیدیم
دیانا:چی شددد
نیکا: افتادم
متین:بیا ،اه دستتم که زخم شد
نیکا:آیی ،آره راس میگی
متین:بیا بریم داخل پانسمانش کنیم
..
ارسلان:میگم مهراب اینجا چقدر باهات در اومد
مهراب:۱۰ میلیون برا یه هفته
ارسلان:یا خودا !!چخبره
ممد:ولی ارزششو داشت
ارسلان:از دخترا که نمیشه پول بگیریم پس هر کدوم باید ۲۵۰۰ بدیم
مهراب:آره
ارسلان:خب باشه
مهراب:من پیش رو دادم ۲۵۰۰
ارسلان:خو بقیش هم فردا باهم حساب میکنیم میدیم
مهراب:اوکی
..
نیکا:بچه ها بیاین خوراکی هارو بچینیم و بریم تو حیاط
مهشاد:ایده ی خوبیه
دیانا:آره ،الانم که شبه نمیشه جایی رفت
نیکا:پس بزار بریم خوراکی هارو بچینیم و با پسرا بشینیم بیرون
#ملکه_قلب_یخیم
#رمان
کامنتا به ۵۰ برسه
دیانا:وایییی اینجا چه خوبههه
عسل:وای آرهعع
مهشاد:من قشش
پانیذ:خیلی فضای دنجیه
نیکا:آخ،پاممم
متین:وای باز نیکا هنوز نرسیدیم
دیانا:چی شددد
نیکا: افتادم
متین:بیا ،اه دستتم که زخم شد
نیکا:آیی ،آره راس میگی
متین:بیا بریم داخل پانسمانش کنیم
..
ارسلان:میگم مهراب اینجا چقدر باهات در اومد
مهراب:۱۰ میلیون برا یه هفته
ارسلان:یا خودا !!چخبره
ممد:ولی ارزششو داشت
ارسلان:از دخترا که نمیشه پول بگیریم پس هر کدوم باید ۲۵۰۰ بدیم
مهراب:آره
ارسلان:خب باشه
مهراب:من پیش رو دادم ۲۵۰۰
ارسلان:خو بقیش هم فردا باهم حساب میکنیم میدیم
مهراب:اوکی
..
نیکا:بچه ها بیاین خوراکی هارو بچینیم و بریم تو حیاط
مهشاد:ایده ی خوبیه
دیانا:آره ،الانم که شبه نمیشه جایی رفت
نیکا:پس بزار بریم خوراکی هارو بچینیم و با پسرا بشینیم بیرون
#ملکه_قلب_یخیم
#رمان
کامنتا به ۵۰ برسه
۶.۸k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.