(قسمت /12/پارت/3/)
(قسمت /12/پارت/3/)
چشما برم یهو سام صداش در اومد
+حالا اسم اهنگ چیه؟!
_نمیدونم ماهتیسا اسمشو میدونه..... بعد همه به ماهتیسا نگاه کردن
چون من اهنگ رو حفظ نبودم همه ی دخترا به ماهتیسا با التماس میگفتن اهنگ رو بخونه ماهتیسا هم با اجبار اونا اومد پیشه من نشست که اهنگ رو بخونه
{ماهتیسا}
ای خدا الان چیکار کنم از دسته تو آرسان بلند شدم رفتم کناره آرسان نشستم
+شروع کنم؟!
_آره ولی آروم بزن که منم بتونم بخونم
+چشم.... همه به منو آرسان چشم دوخته بودن که آرسان شروع کرد به زدن گیتار منم شروع کردم به خوندن
ای ای ای ای یانیوروم
ای ای ای ای چوک فنا
ای ای ای ای یاگ یاگمور
موم میثالی آریوروم
ایواه یورو یوروم باک
اتشه دورو
بیر شی یاپ
بو اشک بو
الل دان کورکماز
کولدان اوتانماز
هیهات
بعد از این قسمت اهنگ آرسان هم با من خوند
اما سن اونو گل انلات کالبه
یورویوروم اونومده بویوک هاربه
داربه اوستوبه داربه
اوسلانمیور بو
بعد از اینکه تموم شد همه شروع کردن دست زدن و تعریف کردن که مبینا گفت
+یادم باشه این اهنگ رو دانلود کنم.... بیتا داد زد
+برا منم بفرست.... همه خندیدن یهو همه ساکت شدن با تعجب به جمع نگاه کردم نگاهم افتاد سمته هلیا داشت گریه میکرد دلم براش سوخت همه ساکت بودن که بعدش هلیا از جمع جدا شد یکم دور تر از ما لبه دریا نشست آرسان رو نگاه کردم آروم بهش گفتم
_آرسان نمیری پیشش باهاش حرف بزنی!!؟
+برام مهم نیست
_باشه اگع تو نمیری من میرم...... از جام بلند شدم رفتم طرفه هلیا آروم دستم رو گذاشتم روی شونش که یه نگاه به من کرد
+چرا اومدی اینجا؟!..... کنارش نشستم
_همین جوری... هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
+تو آرسان رو دوست داری؟!
_آره اونم خیلی
+ولی من با اینکه دوستش داشتم بهش خیانت کردم
_درسته کاره خوبی نبود ولی خب توعم یه جورایی حق داشتی آرسان یه آلفای کامل نبود ولی الان کامل شده
+آره خیلی دلم براش تنگ شده بود ولی اون موقع دوستم نداشت الانم که اصلا از من خوشش نمیاد
_هلیا آرسان تورو دوست داشت ولی تو دلش رو شکوندی اونم حق داره که دیگه کاری باهات نداشته باشه
+چی آرسان منو دوست داشته؟!
_آره
+خوشحالم که اینو بهم گفتی آخه من نمیدونستم
_الان حالت بهتره؟!
+آره بهترم میشه یه چیزی بهت بگم؟!
_بگو
+تو دختره خیلی خوبی هستی حتی وقتی فهمیدی من نامزد سابق آرسان هستم مثل بقیه باهام برخورد کردی ازت ممنونم
_ممنون..... هلیا بلند شد و رفت سمته بچه ها آرسان داشت گیتار میزد منم کنارش نشستم......................
چشما برم یهو سام صداش در اومد
+حالا اسم اهنگ چیه؟!
_نمیدونم ماهتیسا اسمشو میدونه..... بعد همه به ماهتیسا نگاه کردن
چون من اهنگ رو حفظ نبودم همه ی دخترا به ماهتیسا با التماس میگفتن اهنگ رو بخونه ماهتیسا هم با اجبار اونا اومد پیشه من نشست که اهنگ رو بخونه
{ماهتیسا}
ای خدا الان چیکار کنم از دسته تو آرسان بلند شدم رفتم کناره آرسان نشستم
+شروع کنم؟!
_آره ولی آروم بزن که منم بتونم بخونم
+چشم.... همه به منو آرسان چشم دوخته بودن که آرسان شروع کرد به زدن گیتار منم شروع کردم به خوندن
ای ای ای ای یانیوروم
ای ای ای ای چوک فنا
ای ای ای ای یاگ یاگمور
موم میثالی آریوروم
ایواه یورو یوروم باک
اتشه دورو
بیر شی یاپ
بو اشک بو
الل دان کورکماز
کولدان اوتانماز
هیهات
بعد از این قسمت اهنگ آرسان هم با من خوند
اما سن اونو گل انلات کالبه
یورویوروم اونومده بویوک هاربه
داربه اوستوبه داربه
اوسلانمیور بو
بعد از اینکه تموم شد همه شروع کردن دست زدن و تعریف کردن که مبینا گفت
+یادم باشه این اهنگ رو دانلود کنم.... بیتا داد زد
+برا منم بفرست.... همه خندیدن یهو همه ساکت شدن با تعجب به جمع نگاه کردم نگاهم افتاد سمته هلیا داشت گریه میکرد دلم براش سوخت همه ساکت بودن که بعدش هلیا از جمع جدا شد یکم دور تر از ما لبه دریا نشست آرسان رو نگاه کردم آروم بهش گفتم
_آرسان نمیری پیشش باهاش حرف بزنی!!؟
+برام مهم نیست
_باشه اگع تو نمیری من میرم...... از جام بلند شدم رفتم طرفه هلیا آروم دستم رو گذاشتم روی شونش که یه نگاه به من کرد
+چرا اومدی اینجا؟!..... کنارش نشستم
_همین جوری... هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
+تو آرسان رو دوست داری؟!
_آره اونم خیلی
+ولی من با اینکه دوستش داشتم بهش خیانت کردم
_درسته کاره خوبی نبود ولی خب توعم یه جورایی حق داشتی آرسان یه آلفای کامل نبود ولی الان کامل شده
+آره خیلی دلم براش تنگ شده بود ولی اون موقع دوستم نداشت الانم که اصلا از من خوشش نمیاد
_هلیا آرسان تورو دوست داشت ولی تو دلش رو شکوندی اونم حق داره که دیگه کاری باهات نداشته باشه
+چی آرسان منو دوست داشته؟!
_آره
+خوشحالم که اینو بهم گفتی آخه من نمیدونستم
_الان حالت بهتره؟!
+آره بهترم میشه یه چیزی بهت بگم؟!
_بگو
+تو دختره خیلی خوبی هستی حتی وقتی فهمیدی من نامزد سابق آرسان هستم مثل بقیه باهام برخورد کردی ازت ممنونم
_ممنون..... هلیا بلند شد و رفت سمته بچه ها آرسان داشت گیتار میزد منم کنارش نشستم......................
۴.۷k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.