✨️🦋 پروانه کوچولو 🦋✨️
✨️🦋 پروانه کوچولو 🦋✨️
✨️🦋پارت ۴۴🦋✨️
✨️🦋ویو سنا🦋✨️
از پله ها رفتیم پایین تهیونگ از دستم گرفت رفتیم به سمت میز غذا هارو چیده بودن رفتیم نشستیم کناره هم نشستیم غذا خوردیم یهو مونا با دوتا سینی اومد سمتمون ی سینی رو گذاشت جلوم اون یکی رو گذاشت جلوی تهیونگ اجوما: این دسره رارو درست کردیم لطفا میل کنید منم با خوشحالی در رو از روی سینی ورداشتم ولی لبخندم زود جاشو با ناراحتی عوض کرد آخه دسره من طعمش توت فرنگی بود و من... من بهش حساسیت داشتم با لبخند گفتم سنا: اممم مرسی من نمیخورم مونا: چ..چرا چرا نمیخوری تهیونگ: چیزی شده سنا: نه فقط من به طعمش حساسیت دارم مونا: چییی تهیونگ: عیبی نداره میتونی از دسره من بخوری سنا: واقعا تهیونگ: ارع لبخنده مستطیلی زد منم صندلیم رو نزدیکش کردم ی قاشق از دسرش ورداشتم و خوردم سنا: اوووم خیلی خوشمزست به تهیونگ نگاه کردم داشت یجوری نگام میکرد یهو آب دهنشو قورت داد سنا: اخخخ یادم رفت ببخشید بعد ی قاشق از دسر پر کردم بردم سمت دهنش تهیونگ با تعجب زل زد بهم سنا: بخور دیگه تهیونگ یهو به خودش اومد دهنش رو باز کرد منم گذاشتم دهنش بعد از خوردن دسر به سمت اتاق رفتیم وارد شدیم خودم رو پرت کردم رو تخت سنا: اخیشش الان میتونم بخوابم تهیونگ: کوچولو میشه برام دکمه های لباسمو باز کنی سنا: ام م..مگه خودت دست نداری تهیونگ: خب بریدم بعدشم تو یجوری بستی نمیتونم اصلا انگشتام رو تکون بدم سنا: مشکله توعه به من چه تهیونگ: اوکی میرم مونا برام باز کنه بعد رفت به سمت در چیییی چه غلطااا به سرعت رفتم سمتش از پشت گرفتمش نذاشتم بره سنا: نخیرم شما غلط میکنی خودم برات باز میکنم بعد شروع کردم به باز کردنه دکمه هاش هرچقدر بیشتر باز میکردم بیشتر قرمز میشدم حقیقتا بدنه خوبی داشت اممممم اصلا چی میگم سرم پایین بود فقط کاره خودمو میکردم از خجالت نمیخواستم تو چشاش نگاه کنم تهیونگ: چرا جوری رفتار میکنی انگار تاحالا بدنمون ندیدی سنا: خ..خب من چجوری اون موقع که داری کارای خوب انجام میدی فرصت کنم بدنت رو دید بزنم اَههه اصلا چرا این بحث رو وسط کشیدی تهیونگ شروع کرد به خندیدن اِی بابا عجب سوتی دادم تهیونگ: باشه از این به بعد کارای خوبمو ی جوری انجام میدم شما بتونی بدنمو دید بزنی زدم به شونش گفتم سنا: مسخرم نکن دیگههه تهیونگ: هههه خیله خب بیا بگیر بخواب مگه خوابت نمیومد...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه 🦋✨️😊
✨️🦋پارت ۴۴🦋✨️
✨️🦋ویو سنا🦋✨️
از پله ها رفتیم پایین تهیونگ از دستم گرفت رفتیم به سمت میز غذا هارو چیده بودن رفتیم نشستیم کناره هم نشستیم غذا خوردیم یهو مونا با دوتا سینی اومد سمتمون ی سینی رو گذاشت جلوم اون یکی رو گذاشت جلوی تهیونگ اجوما: این دسره رارو درست کردیم لطفا میل کنید منم با خوشحالی در رو از روی سینی ورداشتم ولی لبخندم زود جاشو با ناراحتی عوض کرد آخه دسره من طعمش توت فرنگی بود و من... من بهش حساسیت داشتم با لبخند گفتم سنا: اممم مرسی من نمیخورم مونا: چ..چرا چرا نمیخوری تهیونگ: چیزی شده سنا: نه فقط من به طعمش حساسیت دارم مونا: چییی تهیونگ: عیبی نداره میتونی از دسره من بخوری سنا: واقعا تهیونگ: ارع لبخنده مستطیلی زد منم صندلیم رو نزدیکش کردم ی قاشق از دسرش ورداشتم و خوردم سنا: اوووم خیلی خوشمزست به تهیونگ نگاه کردم داشت یجوری نگام میکرد یهو آب دهنشو قورت داد سنا: اخخخ یادم رفت ببخشید بعد ی قاشق از دسر پر کردم بردم سمت دهنش تهیونگ با تعجب زل زد بهم سنا: بخور دیگه تهیونگ یهو به خودش اومد دهنش رو باز کرد منم گذاشتم دهنش بعد از خوردن دسر به سمت اتاق رفتیم وارد شدیم خودم رو پرت کردم رو تخت سنا: اخیشش الان میتونم بخوابم تهیونگ: کوچولو میشه برام دکمه های لباسمو باز کنی سنا: ام م..مگه خودت دست نداری تهیونگ: خب بریدم بعدشم تو یجوری بستی نمیتونم اصلا انگشتام رو تکون بدم سنا: مشکله توعه به من چه تهیونگ: اوکی میرم مونا برام باز کنه بعد رفت به سمت در چیییی چه غلطااا به سرعت رفتم سمتش از پشت گرفتمش نذاشتم بره سنا: نخیرم شما غلط میکنی خودم برات باز میکنم بعد شروع کردم به باز کردنه دکمه هاش هرچقدر بیشتر باز میکردم بیشتر قرمز میشدم حقیقتا بدنه خوبی داشت اممممم اصلا چی میگم سرم پایین بود فقط کاره خودمو میکردم از خجالت نمیخواستم تو چشاش نگاه کنم تهیونگ: چرا جوری رفتار میکنی انگار تاحالا بدنمون ندیدی سنا: خ..خب من چجوری اون موقع که داری کارای خوب انجام میدی فرصت کنم بدنت رو دید بزنم اَههه اصلا چرا این بحث رو وسط کشیدی تهیونگ شروع کرد به خندیدن اِی بابا عجب سوتی دادم تهیونگ: باشه از این به بعد کارای خوبمو ی جوری انجام میدم شما بتونی بدنمو دید بزنی زدم به شونش گفتم سنا: مسخرم نکن دیگههه تهیونگ: هههه خیله خب بیا بگیر بخواب مگه خوابت نمیومد...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه 🦋✨️😊
۲۸.۳k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.