part 12
رفت حموم بعد چند دقیقه صدام کرد کوک:عشقم من:جانم کوک:من حولمو یادم رفت میاری(آره اروا عمه شیکمت) من:باشه حولشو برداشتم رفتم من:جونگ کوکی همون موقع دستمو گرفت برد تو کامل لخت بود جلو چشمو گرفتم من:واییی جونگ کوک چیکار میکنی خیس شدممم لبامو محکم بوسید لباسمو از تنم در آورد (سانسوررر😐😂)
دو سال بعد
جونگ کوک غیبش زده بود تو این دو سال کارم شده گریه خیلی ضعیف و لاغر شدم زمستون بود برف میومد دیدم هوا خوبه رفتم بیرون لباس گرم پوشیدم یه کت گرم بود با چکمه و کلاه دستمو تو جیبم گذاشته بودم داشتم راه میرفتم وایسادم یه جا سرمو گرفتم بالا تا دونه های برف رو حس کنم که حس کردم یکی صدام کرد صداش آشنا بود برگشتم با چهره ای که دیدم حس کردم دارم خوب میبینم با چتر بالا سرش نزدیک شد چترشو آورد بالا سرم من:جو جونگ کوک کوک:آره خودمم دستمو گرفت کوک:چقدر لاغر شدی عصبی شدم محکم زدم تو صورتش من:عوضیییییی یقشو گرفتم من:کجا رفتیییی بودی هانننن میزدمش من:چرا هاننن چرا گذاشتی رفتی تنهام گذاشتی مرتیکه کثافت میدونی چی کشید کوک:بزار بهت توضیح بدم املیا من:ببند دهنتو املیا مرد املیا دو سال پیش مرد املیا همون موقع که ولش کردی مرد یهو دادی زد کوک:املیاااااا من تو رو ول نکردممم اشکاش اومد لبامو محکم بوسید میخواستم حولش بدم دو سال بود ندیده بودمش بهش احتیاج داشتم به خودش لباش بوش دلم براش خیلی تنگ شده بود منم همراهیش کردم دوتا دستامو گذاشتم پشت کمرش چنگ زدم اونم لبامو مک میزد جدا شد کوک:من تو رو ول نکردم بفهم من هنوز عاشقتم من:پس چرا رفتی کوک:رفتم تا کامل انسان شم رفتم تا تو آسیب نبینی بهت نگفتم چون میدونستم نمیزاری بدون اینکه بهت بگم رفتم و همه چیو تموم کردم الان مثل خودتم و خیلی راضیم حس خوبی دارم بغلم کرد محکم موهامو نوازش کرد کوک:من هیچ وقت تو رو ول نمیکنم الان دیگه اومدم برایه همیشه من:ولی چرا من خرگوشیمم دوست داشتم کوک:عشقم اگه همونجوری میموندم میمیردم من طلسم شده بودم رفتم تا از بین ببرمش اگه نمیبردم میمیردم میفهمی من:اوهوم کوک:ریسکشم بالا بود نمی تونستم رو تو ریسک کنم یا باید تو رو میکشتم یا خودمو من خودمو انتخاب کردم و تویه بدن جدید متولد شدم حالا دیگه بی دردسر کنارتم دلم خیلی برات تنگ شده بود من:من بیشتر
الان پارت یک فیک جدیدم میزارم
دو سال بعد
جونگ کوک غیبش زده بود تو این دو سال کارم شده گریه خیلی ضعیف و لاغر شدم زمستون بود برف میومد دیدم هوا خوبه رفتم بیرون لباس گرم پوشیدم یه کت گرم بود با چکمه و کلاه دستمو تو جیبم گذاشته بودم داشتم راه میرفتم وایسادم یه جا سرمو گرفتم بالا تا دونه های برف رو حس کنم که حس کردم یکی صدام کرد صداش آشنا بود برگشتم با چهره ای که دیدم حس کردم دارم خوب میبینم با چتر بالا سرش نزدیک شد چترشو آورد بالا سرم من:جو جونگ کوک کوک:آره خودمم دستمو گرفت کوک:چقدر لاغر شدی عصبی شدم محکم زدم تو صورتش من:عوضیییییی یقشو گرفتم من:کجا رفتیییی بودی هانننن میزدمش من:چرا هاننن چرا گذاشتی رفتی تنهام گذاشتی مرتیکه کثافت میدونی چی کشید کوک:بزار بهت توضیح بدم املیا من:ببند دهنتو املیا مرد املیا دو سال پیش مرد املیا همون موقع که ولش کردی مرد یهو دادی زد کوک:املیاااااا من تو رو ول نکردممم اشکاش اومد لبامو محکم بوسید میخواستم حولش بدم دو سال بود ندیده بودمش بهش احتیاج داشتم به خودش لباش بوش دلم براش خیلی تنگ شده بود منم همراهیش کردم دوتا دستامو گذاشتم پشت کمرش چنگ زدم اونم لبامو مک میزد جدا شد کوک:من تو رو ول نکردم بفهم من هنوز عاشقتم من:پس چرا رفتی کوک:رفتم تا کامل انسان شم رفتم تا تو آسیب نبینی بهت نگفتم چون میدونستم نمیزاری بدون اینکه بهت بگم رفتم و همه چیو تموم کردم الان مثل خودتم و خیلی راضیم حس خوبی دارم بغلم کرد محکم موهامو نوازش کرد کوک:من هیچ وقت تو رو ول نمیکنم الان دیگه اومدم برایه همیشه من:ولی چرا من خرگوشیمم دوست داشتم کوک:عشقم اگه همونجوری میموندم میمیردم من طلسم شده بودم رفتم تا از بین ببرمش اگه نمیبردم میمیردم میفهمی من:اوهوم کوک:ریسکشم بالا بود نمی تونستم رو تو ریسک کنم یا باید تو رو میکشتم یا خودمو من خودمو انتخاب کردم و تویه بدن جدید متولد شدم حالا دیگه بی دردسر کنارتم دلم خیلی برات تنگ شده بود من:من بیشتر
الان پارت یک فیک جدیدم میزارم
۳۴.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.