پارت ۶۱ ازدواج اجباری
پارت ۶۱ ازدواج اجباری
ادمینتون: ا/ت برای بچش تخت گرفته بود که دقیقا کنار تخت خودش گذاسته بود
ا/ت و بچش داخل اتاق بودن که شوگا میاد داخل اتاق و در رو میبنده
× عشق بابا چیکار میکنه
- خوابه
× میشه حرف بزنیم
- درمورد؟
× بیا بشین میگم
- باشه
× هنوز ازم متنفری
- شوگا اون قضیه تموم شده بیخیالش شو
× من هنوز دوستت دارم
- اون موقعی که بهم خیانت میکردی باید به فکر این چیزا بودی
× ا/ت من نفهمیدم چطوری ولی لارا منو به خودش وابسته کرد
- الان هم بگو لارا بیاد دوستت داشته باش
× ا/ت تو متوجهی حس من نمیشی خوب اره بهت حق میدم ولی من عاشقتم
- شوگا من دیگه قلبی ندارم که بخوام عاشق تو بشم
× ا/ت تو که نمیخوای بچمون بدون بابا بزرگ شه
- کی گفته بدون بابا تو هم میتونی ببینیش
× بزار پیش هردومون باشه
- شوگا اگر میخوای با این حرفات منو بکشونی سمت خودت بزار بگم کور خوندی
× { لباشو میزاره روی لبای ا/ت }
- کارت اصلا خوب نبود
× ولی من دوست داشتم
- شوگا فقط میتونم بهت بگم دیگه نمیتونم باهات برگردم تو اشتباه بزرگی کردی پس بیخیال من شو
{ لباشو میزاره روی لبای شوگا }
اینم اخرین بوسه
× ا/ت......
- هیسسسس بچه خواب
× عاشقتم
- شوگا برو
[ فردا ]
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ویو ا/ت
بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم پیش پسرم دیدم بیداره لباساشو عوض کردم ( عکس میزارم ) و بردمش پایین همه پایین بودن
- سلام
همه: سلام
× ا/ت پسرمو بده
- بیا
پدرش. چقدر شبیه شوگا
پدرت. اره
- پس شبیه پسر همسایه باشه خوب باباشه دیگه
¢ ا/ت بیا
- بله
¢ امروز بیا بریم خرید برای بچه و خودمون لباس میگیریم .در گوش ا/ت.
- اوکی
مادرت. دخترم امروز میای بریم جنگل
- نه مامان فعلاً بچه رو جایی نمیبرم
پدرت. اخه دخترم خونه تنها
- میریم بازار یکم خرید کنیم
مادرش. دخترم بچه هنوز 2 روزشه
- میدونم
× میخوای بچه رو بده به من تو برو بازار
- نه میخوام با نیونجینم برم
× باشه
مادرش. دخترم آخر اسمش شد نیونجین
- اره
پدرش. یه چیزی میزاشتین که به شوگا و ا/ت بیاد
× ا/ت دوست داشت منم دیگه موافقت کردم
ادمینتون: ساعت ۳ شد همه رفتن جنگل ولی جونگکوک و شوگا و ا/ت و بچه نرفتن
- جونگکوک ساعت چند بریم
× جایی میرین
- اره قرار بریم خرید
¢ ساعت 6 میریم که هوا بهتر باشه
- اوکی
× واجب بازار
- شوگا چیه باز
× مهم نیست
¢ نمیدونم چرا ولی احساس میکنم چشمای نیونجین شبیه توع
- چون شبیه منه
¢ میگ چرا انقدر چشماش خوشگله
× مزه ریختنت تموم شد
¢ مگه با تو بودم
- میشه بس کنید ممنون
× باشه
¢ اوکی
- شوگا و جونگکوک میریم حمام نیونجین دست شما اگر ببینم گریه کرده یا چیزیش شده زنده نمیزارمتون
¢ چشم فرمانده
× باشه برو
ادمینتون: ا/ت برای بچش تخت گرفته بود که دقیقا کنار تخت خودش گذاسته بود
ا/ت و بچش داخل اتاق بودن که شوگا میاد داخل اتاق و در رو میبنده
× عشق بابا چیکار میکنه
- خوابه
× میشه حرف بزنیم
- درمورد؟
× بیا بشین میگم
- باشه
× هنوز ازم متنفری
- شوگا اون قضیه تموم شده بیخیالش شو
× من هنوز دوستت دارم
- اون موقعی که بهم خیانت میکردی باید به فکر این چیزا بودی
× ا/ت من نفهمیدم چطوری ولی لارا منو به خودش وابسته کرد
- الان هم بگو لارا بیاد دوستت داشته باش
× ا/ت تو متوجهی حس من نمیشی خوب اره بهت حق میدم ولی من عاشقتم
- شوگا من دیگه قلبی ندارم که بخوام عاشق تو بشم
× ا/ت تو که نمیخوای بچمون بدون بابا بزرگ شه
- کی گفته بدون بابا تو هم میتونی ببینیش
× بزار پیش هردومون باشه
- شوگا اگر میخوای با این حرفات منو بکشونی سمت خودت بزار بگم کور خوندی
× { لباشو میزاره روی لبای ا/ت }
- کارت اصلا خوب نبود
× ولی من دوست داشتم
- شوگا فقط میتونم بهت بگم دیگه نمیتونم باهات برگردم تو اشتباه بزرگی کردی پس بیخیال من شو
{ لباشو میزاره روی لبای شوگا }
اینم اخرین بوسه
× ا/ت......
- هیسسسس بچه خواب
× عاشقتم
- شوگا برو
[ فردا ]
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ویو ا/ت
بیدار شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم و رفتم پیش پسرم دیدم بیداره لباساشو عوض کردم ( عکس میزارم ) و بردمش پایین همه پایین بودن
- سلام
همه: سلام
× ا/ت پسرمو بده
- بیا
پدرش. چقدر شبیه شوگا
پدرت. اره
- پس شبیه پسر همسایه باشه خوب باباشه دیگه
¢ ا/ت بیا
- بله
¢ امروز بیا بریم خرید برای بچه و خودمون لباس میگیریم .در گوش ا/ت.
- اوکی
مادرت. دخترم امروز میای بریم جنگل
- نه مامان فعلاً بچه رو جایی نمیبرم
پدرت. اخه دخترم خونه تنها
- میریم بازار یکم خرید کنیم
مادرش. دخترم بچه هنوز 2 روزشه
- میدونم
× میخوای بچه رو بده به من تو برو بازار
- نه میخوام با نیونجینم برم
× باشه
مادرش. دخترم آخر اسمش شد نیونجین
- اره
پدرش. یه چیزی میزاشتین که به شوگا و ا/ت بیاد
× ا/ت دوست داشت منم دیگه موافقت کردم
ادمینتون: ساعت ۳ شد همه رفتن جنگل ولی جونگکوک و شوگا و ا/ت و بچه نرفتن
- جونگکوک ساعت چند بریم
× جایی میرین
- اره قرار بریم خرید
¢ ساعت 6 میریم که هوا بهتر باشه
- اوکی
× واجب بازار
- شوگا چیه باز
× مهم نیست
¢ نمیدونم چرا ولی احساس میکنم چشمای نیونجین شبیه توع
- چون شبیه منه
¢ میگ چرا انقدر چشماش خوشگله
× مزه ریختنت تموم شد
¢ مگه با تو بودم
- میشه بس کنید ممنون
× باشه
¢ اوکی
- شوگا و جونگکوک میریم حمام نیونجین دست شما اگر ببینم گریه کرده یا چیزیش شده زنده نمیزارمتون
¢ چشم فرمانده
× باشه برو
۲۰.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.